چگونه علوم و فنون ادبی را صد بزنیم؟

بخش اول «كليات»:
۱- مبانی درسی علوم و فنون ادبی دوره دوم متوسطه
۲- رویکردهای حاکم بر برنامۀ درسی
۳- اصول برنامۀ درسی
4- اهداف آموزشی کل کتاب
5- اهداف برنامۀ درسی علوم و فنون ادبی
۶- ساختار کتاب
در پایان این بخش، کلیاتی مربوط به خوانش متن، لحن و انواع آن، همچنین آموزههای زبانی و ادبی کتابهای فارسی دوره متوسطۀ اول، چکیدهای از روشهای مختلف یاددهی – بارگیری گنجاندهشده است.
بخش دوم «بررسی درسها»:
ساختار هر درس در کتاب راهنمای معلم به شرح زیر میباشد:
1- اهداف آموزشی درس
2- روشهای پیشنهادی تدریس
۳- دانشافزایی
۴- پاسخ خودارزیابیپ
برای اجرای بهتر این برنامه و اثربخشی فرایند آموزش، توجه همکاران ارجمند را به نکات زیر، جلب میکنیم:
– رویکرد خاص برنامه فارسی آموزی، رویکرد مهارتی است؛ یعنی بر آموزش و تقویت مهارتهای زبانی، فرازبانی و ادبی تأکید دارد و ادامه منطقی کتابهای فارسی دوره ابتدایی و دوره متوسطه اول است؛ به همین روی، لازم است همکاران گرامی از ساختار و محتوای کتابهای پیشین، آگاهی داشته باشند.
– رویکرد آموزشی کتاب، رویکرد فعالیت بنیاد و مشارکتی است بنابراین، طراحی و بهکارگیری شیوههای آموزشی متنوع و روشهای همیاری و گفتوگو توصیه میشود. حضور فعال دانشآموزان در فرایند یاددهی- یادگیری کلاس را سرزنده، با نشاط و آموزش را بر بارز میسازد و به یادگیری، ژرفای بیشتری میبخشد.
– با توجه به رویکرد مهارتی، آنچه در بخش بررسی متن اهمیت دارد؛ کالبدشکافی عملی متون است.
یعنی فرصتی خواهیم داشت نا متنها را بس از خوانش در سه قلمرو بررسی کنیم. این کار، سطح درک و فهم ما را نسبت به محتوای اثر، فراتر خواهد برد. یکی از آسانترین و کاربردیترین شیوههای بررسی، کالبدشکافی و تحلیل هر اثر، با این است که متن در سه قلمرو بررسی شود: زبانی، ادبی و فکری.
۱) قلمرو زبانی
این قلمرو، دامنه گستردهای دارد؛ از اینرو، آن را به سطوح کوچکتر تقسیم میکنیم: سطح واژگانی: در اینجا، لغتها ازنظر فارسی یا غیرفارسی بودن نوع ساختمان (ساده، مشتق و مرکب)، روابط معنایی کلمات از قبیل مترادف، تضاد، تضمّن، تناسب، نوع گزینش و همچنین درستنویسی واژهها بررسی میشود. سطح دستوری یا نحوی: در اینجا، متن از دید ترکیبات و قواعد دستوری، کاربردهای دستوری تاریخی و کوتاهی و بلندی جملهها بررسی میشود.
۲) قلمرو ادبی
در اینجا، شیوه نویسنده در بهکارگیری عناصر زیباییآفرین در سطحهای زیر، بررسی میشود. سطح آوایی یا موسیقیایی: در این مرحله، متن را از دید بدیع لفظی (وزن، قافیه، ردیف، آرایههای لفظی و تناسبهای آوایی مانند واجآرایی، تکرار، سجع، جناس و …) بررسی میکنیم. سطح بیانی: بررسی متن از دید مسائل علم بیان نظیر تشبیه، استعاره، مجاز و کنایه؛ سطح بدیع معنوی: بازخوانی متن از دید تناسبهای معنایی همچون تضاد، ایهام، مراعات نظیر و … .
۳) قلمرو فکری
در این مرحله متن ازنظر ویژگیهای فکری، روحیات، باورها، گرایشها، نوع نگرش به جهان و دیگر جنبههای فکری، مانند موضوعهای زیر، بررسی میشود: عینی/ ذهنی، شادی گرا/ غم گرا، عشق گرا/ جبرگرا، اختیار گرا، عرفانی/ طبیعتگرا، خوشبینی/ بدبینی، نگرش فلسفی/ روانشناختی، محلی – میهنی/ جهانی و …
– در آموزش، بهویژه، در فصول کلیات و تاریخ ادبیات و سبکشناسی، از بیان مطالب اضافی که به انباشت دانش و فرسایش ذهنی دانشآموزان منجر میشود، پرهیز گردد.
امیدواریم آموزش این کتاب، به رشد و شکوفایی زبان و ادبیات فارسی و پرورش شایستگیها در نسل جوان، یاری رساند و به گشایش کرانههای امید و روشنایی، فراروی آیندهسازان ایران عزیز بینجامد.
گروه زبان و ادبیات فارسی
مقدمه
زبان و ادبیات فارسی، بیانگر اندیشهها، باورها و افکار فرهیختۀ فرهنگ ایرانی و میراث ارزشمند نسلها و سدههای از گذشته تا به امروز مردم ما است. برگ برگ فرهنگ و ادب فارسی را آثار منثور و منظومی سامان داده که بیانگر غنای فکری و منشوری ایرانیان است.
توجه به این موضوع حیاتی، بهویژه قلمرو تعلیم و تربیت آن، وظیفۀ حساس و خطیر برنامه ریزان درسی به شمار میرود و آنان را مصمم ساخته است تا از طریق ایجاد فضاهای مناسب دانشآموزان را با این منابع فرهنگی آشنا سازند و برای رسیدن به مراتبی از حیات طیبه و نیکوتر زیستن، تجارب شایسته کسب کنند.
زبان و ادب فارسی به دلیل رابطۀ نزدیک و ناگسستنیاش با تفکر انسان میتواند در تقویت خلاقیت و کاربرد درست مهارتهای زبانی و ادبی نقشی مهم داشته باشد. بنابراین، با طراحی و تدوین برنامۀ درسی مناسب، میتوان دانشآموزان را با این حوزۀ آشنا ساخت و آنان را نسبت به پاسداری از این میراث فرهنگی برانگیخت و توانایی بهکارگیری آموختهها را در آنان پرورش داد و آنان را برای حل دشواریهای زندگی پیش رو تربیت کرد.
ضرورت برنامهریزی و تألیف جدید در دورۀ دوم متوسطه
در پی تدوین و تصویب اسناد فرادستی و نوپدید همچون «سند تحول» و «برنامۀ درسی ملی جمهوری اسلامی ایران» زمینۀ بازاندیشی و بازنگری در برنامهها و باز تألیف آنها فراهم گشت. به همین سبب، راهنمای برنامۀ درسی زبانآموزی دورۀ ابتدایی که تولید اولیۀ آن مربوط به سالهای ۱۳۷۴ تا ۱۳۷۸ بود و اصلاح نهایی آن تا سال ۱۳۸۵ به طول انجامید، دگربار میبایست خود را با اسناد تحولی جدید همسو میساخت، ازاینرو، کار همسوسازی این برنامه با برنامۀ درسی ملی، تقریباً از سال ۱۳۸۸ آغاز گردید و در سال ۱۳۹۰ به فرجام رسید و پس از آن تألیف کتابهای فارسی ابتدایی از سر گرفته شد.
به دنبال تغییرات ایجادشده در ساختار نظام آموزشی (تبدیل 5-3-4 به 6-3-3) که نتیجۀ اجرایی شدن برنامۀ درسی ملی بود. تغییر و تحول از برنامۀ دوره ابتدایی به برنامۀ دورۀ دوم آموزشی نیز راه یافت و عنوان دورۀ تحصیلی از راهنمایی (پایههای اول، دوم و سوم) به دورۀ اول متوسطه (پایههای هفتم، هشتم و نهم) تغییر نام داد و بدینسان فرایند تغییر و تحول از سال ۱۳۹۰ به دورۀ اول متوسطه رسید. نخست راهنمای برنامۀ درسی آموزش زبان و ادبیات فارسی این دوره، بازنگری، اصلاح و بهسازی شد و در بی آن، باز تألیف کتابهای درسی فارسی ضروری و اجتنابناپذیر گردید. تألیف کتابهای این دوره (فارسی، آموزش مهارتهای نوشتاری) بر اساس اسناد جدید تا سال ۹۴-۱۳۹۳ تداوم یافت.
برنامۀ درسی فارسی در دورۀ اول متوسطه یکی از مهمترین و اساسیترین برنامههای درسی است که از یک سو با دورۀ ابتدایی و از سوی دیگر با برنامههای درسی این دوره، ارتباط دارد، بهگونهای که ذهن و زبان دانشآموز را نسبت به دنیای یاددهی- یادگیری علوم پویاتر و گویاتر میکند و آنان را از برزخ بلوغ میرهاند و برای ورود به دنیای متوسطه دوم و پیوند واقعی یا زندگی و محیط اجتماعی آماده میسازد.
برنامه رزی برای تغییر در متوسطه دوم، از سال ۱۳۹۲ همزمان با تألیف در دورۀ اول متوسطه، آغاز گردید. نخست با تشکیل کارگروه ویژه و پس از نشست های فراوان «راهنمای برنامۀ درسی متوسطه دوم (دبیرستان)» تدوین شد.
با تدوین برنامه و مشخص شدن چهارچوب اصلی فضای پیش رو جلسات متعددی برای چگونگی سازماندهی محتوایی و جهتگیریها برگزار گردید. در پی آن از تیرماه سال ۱۳۹۴ کارگروههای انتخاب محتوا فعالیت خود را آغاز کردند و بهتدریج درسنامههای دورۀ دوم متوسطه را سامان دادند.
با تصویب جدول عناوین دروس و زمان آموزش برای هر یک از موضوعات، از سوی شورای عالی آموزشوپرورش، هویت، ساختار و محتوای آموزشی کتابها یا عناوین: «علوم و فنون ادبی» و «فارسی و نگارش»، شکل گرفت و بدینسان کتابهای جدید دورۀ دوم متوسطه پس از گذشت حدود بیست سال، از مهرماه ۱۳۹۵ به چرخۀ رسمی آموزش عمومی کشور وارد شد.
دلایل تغییر برنامه
1- تغییر رویکردهای آموزشی زبان فارسی در ابتدایی و لزوم تداوم آنها در دورۀ اول و دوم متوسطه: در برنامههای جدید آموزش زبان فارسی، محتوای دروس، فعالیتها و تمرینها و حتی نحوۀ مدیریت کلاس و درس، مبتنی بر همیاری، مشارکت و فعال بودن دانشآموزان است. در تمرینهایی چون «به دوستانت بگو»، «با هم بخوانیم» و کارهای گروهی در کلاسها صورت میگیرد و انتظار به میرود در امتداد و استمرار برنامۀ آموزش زبان فارسی دوره ابتدایی این نگرش در دوره متوسطه نیز در قالب گفتوگو بررسی نقد تجزیهوتحلیل کالبدشناسی و کالبدشکافی متون، تحقّق باید.
۲- تغییر در سیاستها و نگرشهای آموزشی و برنامهریزی: نظام آموزشی باید دانشآموزان را به خودباوری و خودشکوفایی برساند و دانشآموزان، توانمندیهای خود را کشف و استخراج کنند تا در آینده در مقابل چالشهای پیش رو بتوانند موفق شوند. از این گذشته، ظرفیتهای علمی و تواناییهای منطقهای در نظام آموزشی ما، معمولاً فرصت، جایگاه و امکان بروز نمییابند. توضیح اینکه معرفی زبان و فرهنگ و ادبیات مناطق بهطور دقیق و سنجیده به دلیل ظرفیت اندک کتاب درسی تاکنون مجال طرح نیافته است.
در کتابهای فارسی ابتدایی و دورۀ اول متوسطه به این موضوع بهخوبی توجه شده است و درسهای آزاد، مجال و فرصتی فراهم آوردهاند تا دانشآموزان بتوانند ناگفتههای کتاب درسی را، که دوست داشتند در کتاب درسی بیابند، از حوزۀ ادبیات بومی خود (با هدایت معلم) تهیه و تولید کنند.
این دیدگاه آموزشی میباید در کتابهای فارسی دورۀ دوم متوسطه استمرار یابد و کتابها آیینهای تلقی شوند که دانشآموزان خود را در آن بیابند. توجه بیشتر به مبانی دینی، هویت ملی فرهنگ بومی و قومی ایران، و تأمل و درنگ دانشآموزان در زبان فارسی و ادبیات منطقهای، خود از دستاوردهای این دیدگاه نوین خواهد بود.
3- ترویج فرهنگ مطالعه، کتابخوانی و پژوهش: در برنامۀ جدید زبانآموزی ابتدایی و دورۀ اول متوسطه به کتابخوانی توجه ویژه شده است و بخشی از محتوای برنامه هفتگی آموزش فارسی به کتابخوانی اختصاص دارد. معلم متناسب با هر درس، میتواند منابع مفید را در کلاس معرفی کند و بخشهایی از آنها را بخواند و بقیه در فرصتهای دیگر توسط خود دانشآموز خوانده میشود. این نیاز باید در کتابهای فارسی دوره دوم متوسطه نیز برآورده شود و فرهنگ مطالعه، کتابخوانی و پژوهش در متن برنامه، موردتوجه قرار گیرد.
4- ادامۀ منطقی ساختار و محتوای کتابهای فارسی ابتدایی در دورۀ متوسطه اول و دوم: هر چند محتوا و ساختار کتابهای فارسی در دورۀ دوم متوسطه با دوره ابتدایی متفاوت است اما لازم است ادامه دوره ابتدایی و دوره اول متوسطه باشند تا از این طریق امکان تسلسل و جامعیت طرح مباحث و مفاهیم آموزش زبان و ادبیات فارسی برای برنامه ریزان درسی و معلمان فراهم شود و دانشآموزان بتوانند بدون سردرگمی و تکرار بیهوده بهطور منطقی، مطالب را دریافت کنند.
مجموعۀ این دلایل و تفاوت ساختار و محتوای کتابهای فارسی ابتدایی با کتابهای فارسی متوسطه تداوم و استمرار برنامۀ آموزشی فارسی ابتدایی در دورههای متوسطه ایجاب میکند که فارسی متوسطه در قالب برنامهای جدید طراحی و تدوین شود.
۵- توجه به نیازهای مخاطبان و انتظار زمانه: نیازسنجی و همسویی با نیازهای مخاطبان هر دورۀ تحصیلی، گامی بنیادی در طراحی و تدوین برنامه است که باید هم با نیازهای جوانان و آیندۀ زندگی و شغلی آنان در پیوند باشد و هم ذائقه و افق انتظار زمانه را رعایت کند. ازاینرو، توجه به افق انتظار اهل روزگار و همسوسازی برنامه و محتوا با شرایط روحی و روانی و تمایلات هر گروه سنی، ایجاب میکنند که برنامهها و محتوا هر چند سال یکبار، بازتولید شوند ضمن اینکه این بازتولید و نوآوری نباید دانشآموزان را از فرهنگ اصیل اسلامی و قرآنی که هدفش رسیدن به حیات طیبه است، دور سازد.
رویکردهای حاکم بر برنامه درسی دوره دوم متوسطه
رویکرد، جهتگیری اساسی نسبت به یاددهی و یادگیری و ابعاد گوناگون آن در حوزۀ برنامهریزی درسی است. رویکرد عالم این برنامه، بر بنیاد «برنامۀ درسی ملی جمهوری اسلامی ایران»، یعنی شکوفایی فطرت الهی، استوار است و تألیف و سازماندهی کتاب با توجه به عناصر پنجگانه (علم، تفکر، ایمان، اخلاق، عمل) و جلوههای آن در چهار بهنۀ (خود، خلق، خلقت و خالق) انجامگرفته است.
در این برنامۀ درسی برای آموزش مهارتهای خوانداری یک رویکرد اصلی و چند رویکرد فرشی مورد
توجه بوده است که عبارتاند از:
رویکرد اصلی: رویکرد مهارتی
رویکرد اصلی برنامه در تألیف و سازماندهی محتوای آموزشی این دوره، «رویکرد مهارتی» است؛ یعنی تواناییهای قرائت متن، مهارتهایی هستند که در پی آموزش، تمرین، تکرار، کار و گفتار، کسب میشوند. توانایی خواندن، یک هنر زبانی نیست، بلکه مهارتی اکتسابی است. ازاینرو، این درس کاملاً ورزیدنی و عملی است. از کشاندن آموزش کتاب به سمت مباحث دانشی و حفظ کردنی باید پرهیز شود. دانشآموزان لازم است فرصت تمرین قرائت مناسب و بازخوانی و نقد گفتههای همدیگر را در کلاس تجربه کنند. مناسبترین راه همین است. یعنی کار عملی در کلاس پس کمتر حرف بزنیم و بیشتر به دانشآموزان برای کار و گفتوگو، فرصت بدهیم.
با توجه به انتخاب این رویکرد که در حقیقت جهتگیری کل برنامه را نشان میدهد، از نگرش حافظه محوری، آگاهانه پرهیز شده است. در این درس، تأکید اصلی ما، «متن پژوهی» است. آنچه در بخش بررسی متن، اهمیت دارد، کالبدشناسی و سپس کالبدشکافی عملی متون است؛ یعنی فرصتی خواهیم داشت تا متنها را پس از قرائت در سه قلمرو (زبانی، ادبی و فکری) بررسی کنیم؛ این کار سطح درک و فهم ما را نسبت به محتوای اثر فراتر خواهد برد و دانشآموزان را در نقد عملی به مهارت خواهد رساند.
رویکردهای فرعی در تدوین و سازماندهی محتوا
– رویکرد پیکره نگر (کلی): بر اساس این رویکرد (مبتنی بر روانشناسی گشتالت)، انسان هنگام برخورد با امور و پدیدهها، ابتدا به پیکره یا کل آنها توجه میکند و پسازآن، به اجزای سازند، پیکره میپردازد. در برنامههای درسی و مراحل یاددهی- یادگیری نیز باید نخست، صورتهای کلی را به دانشآموزان یاد بدهیم، سپس با استفاده از شیوۀ تجزیۀ کل به عناصر سازنده، عناصر سازهای با اجرای آن را معرفی کنیم؛ مثلاً بهجای آنکه دانشآموز شعری را بیت بیت حفظ کند، باید کل آن را چند بار بخواند و پس از دریافت مفهوم و پیام کلی آن، شعر را حفظ کند. سپس آن را از منظرهای مختلف زبانی، ادبی و فکری، بررسی و تحلیل کند.
رویکرد فعالیت محوری: با توجه به اینکه بخش قابلتوجهی از ماهیت زبان و ادبیات فارسی، مهارتی است و از طریق این رفتارها و مهارتها به جنبههای درونی و برونی فرد پرداخته میشود. سعی شده است بهطور متعادل در طراحی برنامۀ درسی فارسی متوسطه به جنبههای مختلف دانشآموز دورۀ متوسطه، توجه کافی شود و متناسب با آن عناصر محتوا و فعالیتهای یادگیری سازماندهی گردد.
– رویکرد تلفیقی: درس زبان و ادبیات فارسی، ماهیتاً تلفیقی و درهمتنیده است. به همین سبب، کوشیدهایم برنامۀ درسی زبان و ادبیات فارسی به نحوی تحقیق و ارائه گردد که درنهایت موارد زیر تقویت شود:
تواناییهای ذهنی، درک و فهم، تجزیهوتحلیل، ترکیب و بازسازی، نقد و داوری برقراری ارتباط با دیگران، ابراز وجود و بیان احساسات، افزایش قدرت خلاقیت و … . این رویکرد در حوزههای زیر، انعکاس خواهد داشت:
1- تلفیق مهارتهای زبانی؛
2- تلفیق مهارتهای ادبی؛
3- تلفیق اطلاعات و دانشهای زبانی و ادبی و فکری متون؛
4- تلفیق مفاهیم فرهنگی، اجتماعی، دینی و ملی در محتوا؛
5- تلفیق زبان و ادبیات فارسی با سایر دروس؛
6- تلفیق آموختهها با داشتههای قبلی برای بهرهگیری از آنها در موقعیتهای زندگی.
– رویکرد ساختاری: زبان و ادبیات، نظامی از عناصر و مؤلفههای مرتبط به هم است که برای رمزگردانی معانی به کار میرود. هدف از یاددهی و یادگیری، تسلط پیدا کردن برسازهها و عناصر این پیکرۀ نظاممنداست که معمولاً در حوزههای آواشناسی، واحدهای دستوری و واژگانی قرار میگیرد. بر اساس این رویکرد، برنامۀ زبان و ادبیات باید بهگونهای باشد که درنهایت، دانشآموز نسبت به ساختارهای تشکیلدهندۀ زبانی و ادبی آگاهی
– رویکرد نقشگرایی: در این رویکرد، زبان و ادبیات وسیله و ابزاری برای بیان معانی است. بهجای توجه ویژه به عناصر زبانی، به جنبۀ کاربردی و تولیدی زبان و ادبیات تأکید میشود. از عناصر زبان و ادبیات فقط در حدی سود جسته میشود که معنا و کاربرد زبان، تسهیل یابد و محتوای برنامه بر اساس معنا سازماندهی شود. بر اساس این رویکرد صورت و ساخت ظاهری زبان، اصل نیست بلکه نقش و معنای زبان مهم است.
– رویکرد ارتباطی: در این رویکرد، زبان وسیلهای برای ایجاد روابط، انتقال و درک پیام متقابل و تعامل سازنده میان افراد در شرایط واقعی اجتماعی، تلقی میگردد. به همین دلیل، بهجای توانمندی زبانی و ادبی به توانمندی ارتباطی اهمیت داده میشود. درک مطلب، بیشتر از تولید زبان و ادبیات موردتوجه قرار میگیرد و درنتیجه، امکان تماس دانشآموز با زبان و ادبیات واقعی، بیشتر میشود و امکان تعامل بین افراد و گروهها افزایش مییابد. مهمترین نکته در این رویکرد، این است که هر دو رویکرد ساختاری و نقشگرایی را در برمیگیرد. بنابراین میتوان رویکرد ارتباطی را در حوزۀ زبان و ادبیات رویکردی کاملاً تلفیقی به شمار آورد.
اصول برنامۀ درسی زبان و ادبیات فارسی در دورۀ دوم متوسطه
اصل ۱- در برنامۀ این دوره، باید اصل بر جنبههای کاربردی و مهارتی زبان و ادبیات، استوار باشد.
راهکارها:
تدوین محتوا بر اساس روش فعالیت محوری؛
تقویت همسو و همزمان مهارتهای شفاهی و کتبی زبان و ادبیات فارسی؛
در نظر گرفتن تمرینها و فعالیتهای عملی و کاربردی؛
در نظر گرفتن فعالیتهای اضافی در کتاب روش تدریس؛
آموزش مهارتهای زبانی و مهارتهای تفکر و نقد بهصورت موازی و هماهنگ؛
ارزشیابی از پیشرفت تحصیلی دانشآموزان بر اساس چهار مهارت زبانی و دو مهارت تفکر و نقد.
اصل ۲- برنامه باید بتواند توانایی اندیشیدن و تفکر انتقادی در جوانان را تقویت کند.
راهکارها:
پیشبینی و سازماندهی داستانهایی با پیامهای غیرمستقیم؛
پیشبینی فعالیتها و تمرینهای آشناسازی دانشآموزان با مراحل تفکر منطقی (دستهبندی، مرتب کردن و …)؛
آموزش غیرمستقیم تواناییهای ذهنی مثل مقایسه، نقد و تحلیل و ترکیب از طریق فعالیتها؛
پیشبینی تمرینهایی بهمنظور توانایی اظهارنظر، پیشنهاد و ارائه راهحل به دانشآموزان؛
در نظر گرفتن فعالیتهایی برای تقویت درک سمعی و توانایی برداشت مناسب از مفاهیم؛
پیشبینی تمرینها و آزمونهای خلاق و فعال در ارزشیابی.
اصل ۳- لازم است از جدیدترین دستاوردهای علمی و پژوهشهای حوزۀ زبان و ادبیات جوانان در تدوین برنامه استفاده شود.
راهکارها:
بهرهگیری از پژوهشهای مراکز دانشگاهی و نهادهای داخلی و خارجی در حوزۀ زبان و ادبیات؛
کاربست یافتههای پژوهشی در حوزۀ زبان و ادبیات؛
پیشبینی ساختار و محتوای برنامه بر اساس یافتههای پژوهشی زبان و ادبیات.
اصل 4- سیر برنامهریزی محتوایی زبان و ادبیات فارسی باید از «ساده» به «تکاملیافته» باشد.
راهکارها:
تسلسل منطقی برنامه از زبان به ادبیات بهتناسب پایهها:
ادامة منطقی مباحث زبانی، ادبی، نگارشی و املایی دورههای قبل؛
آموزش نکتههای زبانی، دستوری، املایی، نگارشی و ادبی بر اساس بسامد، تکرار و ضرورت توسعه و گسترش مفاهیم.
اصل ۵- فرایند سازماندهی برنامه باید از زبان طبیعی به زبان معیار باشد.
راهکارها:
ارائه تمرینها و فعالیتهای تبدیل زبان گفتار به زبان نوشتار؛
طراحی و تدوین تمرینها و فعالیتهای یادگیری از مهارتهای شفاهی به مهارتهای کتبی؛
بهرهگیری از ویژگیهای زبان و فرهنگ مردم برای سادهنویسی؛
انتخاب متون مناسب زبانی و ادبی با رعایت حرکت از محتوای ساده به پیچیده.
اصل ۶- زبان انتخابی باید ساده و صمیمی و متناسب با ذهن و زبان دانشآموزان باشد.
راهکارها:
بهرهگیری از زبان متناسب با نیاز مخاطبان در نوشتن متنها؛
استفاده از اصول و مبانی سادهنویسی در نوشتن متنها؛
تهیۀ متنهای متنوع زبانی و ادبی با توجه به سبکها و گونههای مختلف نوشتاری.
اصل ۷- باید به گسترش حوزههای زبان فارسی (آواشناسی معناشناسی و دستور) توجه کافی شود.
راهکارها:
پیشبینی تمرینهایی در زمینه آواشناسی (آواشناسی مقدماتی) و باره مهارتهای آوایی؛
پیشبینی تمرینهایی در زمینه معناشناسی؛
پیشبینی تمرینهایی در زمینه سطوح آوایی و معنایی؛
پیشبینی فعالیتهایی برای پاره مهارتهای آوایی؛
پیشبینی فعالیتهایی برای ساختواژه و صرف و نحو؛
اصل ۸- برنامه باید بر اساس آخرین یافتهها و نظریههای حوزۀ زبانشناسی و ادبیات باشد.
راهکارها:
توجه بهتمامی مهارتهای زبانی و فرازبانی؛
رعایت رویکردهای نوین در تمامی مراحل برنامهریزی؛
بهرهگیری از اصول یادگیری نظریههای شناختی و فراشناختی؛
توجه به جنبه توصیفی و کاربردی دستور زبان.
اصل ۹- رسمالخط باید بر اساس آخرین مصوبات شیوهنامۀ سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی باشد.
راهکارها:
نظارت گروه ویرایش و رسمالخط مصوب؛
هماهنگ کردن رسمالخط کتابهای فارسی با مصوبۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی (دستور خط فارسی)؛
ایجاد هماهنگی در رعایت و تعمیم این رسمالخط در سایر کتابهای درسی، مجلات رشد و کتابهای کمکآموزشی.
اصل ۱۰- برنامه باید زمینهساز تقویت مهارتهای زندگی در جوانان باشد.
راهکارها:
آشنا کردن دانشآموز با مسئولیتهای فردی و اجتماعی در سطح ملی و جهانی؛
گستردن و به کار بردن نمونههای اساسی مهارتهای زندگی در سراسر کتاب؛
بهرهگیری از متون زبانی و ادبی در جهت پرورش و تقویت مهارتهای زندگی.
اصل ۱۱- برنامه باید زمینهساز تقویت روحیۀ مطالعه و کتابخوانی باشد.
راهکارها:
پیشبینی بخش کتابخوانی؛
طرح مباحث شیوههای مطالعۀ مطلوب؛
پیشبینی ساعت مطالعه و کتابخوانی؛
تجهیز کتابخانۀ مدارس متناسب با اهداف برنامه؛
جذب و جلب مشارکت نهادهای فرهنگی برای تحقق اهداف مطالعه و کتابخوانی.
اصل ۱۲ آموزش نکات ،زبانی ،اخلاقی ارزنی و شناختی باید غیرمستقیم باشد.
اصل ۱۲- آموزش نکات زبانی، اخلاقی، ارزشی و شناختی باید غیرمستقیم باشد.
راهکارها:
آموزش مفاهیم و نکات از طریق روشهای فعال؛
انتخاب قالب قصه، افسانه، داستان و شعر برای آموزش؛
بهرهگیری از فیلم، نوار صوتی، لوح فشرده و سایر فناوریهای آموزشی، رایانه و دیگر کارافزارها؛
استفاده از مواد کمکآموزشی (مجله، روزنامه، کتاب کمکدرسی و …).
اصل ۱۳- برنامه باید زمینهساز تقویت و پرورش خلاقیت و ذوق هنری و ادبی جوان باشد.
راهکارها:
پیشبینی محتوا بر اساس الگوهای خلاق و فعال؛
پیشبینی تمرینهایی در کتاب بهمنظور تقویت قوة خلاقیت و ذوق هنری؛
طراحی تمرینهایی جهت تقویت روح جستوجوگری و کشف و حل مسئله؛
بهرهگیری از گونههای متنوع هنری و ادبی با تأکید بر جنبههای زیباشناسی، حتی و عاطفی؛
استفاده از شعرخوانی، قصهخوانی، قصهگویی، نقالی، قصه سازی و نمایش خلاق؛
بهرهگیری از شیوههای خلاق نوشتن و سرودن؛
اصل ۱۴- برنامه باید زمینهساز رفتارهای اخلاقی، اجتماعی و تربیتی مناسب در جوانان باشد.
راهکارها:
طرح الگوهای متعالی دینی، ملی و جهانی؛
مقاومسازی جوانان در برابر آسیبهای اجتماعی از طریق پیشبینی متون و فعالیتهای مناسب؛
توزیع مفاهیمی مثل مشارکت و همیاری، آیندهنگری، خودشکوفایی، انتقادپذیری، دوستیابی، همدردی با دیگران، کمک به هم نوع، اعتمادبهنفس، گذشت و فداکاری، خودباوری، مسئولیتپذیری و واقعبینی در محتوای برنامه.
اصل ۱۵- باید به نقش سازندۀ زن و مرد بهطور متناسب توجه شود.
راهکارها:
معرفی چهرههای بزرگ، با توجه بهتناسب و توازن میان جنسیت در محتوای برنامه؛
بهرهگیری از آثار چهرههای بزرگ زن و مرد؛
بهرهگیری از نویسندگان، شاعران و معلمان زن و مرد در تهیه برنامه.
اصل ۱۶- موضوعات و مطالب نباید به یک محدودۀ جغرافیایی منحصر شود.
راهکارها:
استفاده از زبان فارسی معیار؛
ارائه تمرینهایی برای آشناسازی دانشآموزان با زبان و ادبیات و فرهنگ منطقهای و محلی؛
توجه به فرهنگ عمومی و ملی در کنار فرهنگ منطقهای و بومی.
اصل ۱۷- در برنامه لازم است از دانشهای بشری بهمنظور ارتباط و تعامل با زبان و ادبیات استفاده شود.
راهکارها:
در نظر گرفتن مباحثی پیرامون دانشهای بشری و دانشمندان مرتبط با دانش ادبی؛
ارائه تمرینها و فعالیتهایی در این زمینه؛
بهرهگیری از فناوری آموزشی در جهت تقویت و تعمیق مفاهیم این اصل؛
بهرهگیری از نمونههای نشاندهندۀ تعامل با دانش و ادبیات.
اصل ۱۸- باید به تقویت و تعمیق حافظۀ دیداری و شنیداری توجه کافی شود.
راهکارها:
بهرهگیری از تمرینهای مناسب برای تقویت حافظۀ دیداری و شنیداری (مقایسه، شعرخوانی، حفظ شعر مورد علاقه و …)؛
تولید مواد کمکآموزشی مناسب برای تقویت سواد دیداری و شنیداری.
اصل ۱۹- برنامه، باید زمینهساز ابراز وجود، بیان احساس و اعتمادبهنفس در دانشآموزان باشد.
راهکارها:
پیشبینی درسهایی از زبان دانشآموز جهت طرح دیدگاهها، عقاید، عواطف و احساسات آنها؛
پیشبینی فعالیتهایی مانند بازی، نمایش، کار گروهی روزنامۀ دیواری برای تحقق این هدف؛
پیشبینی تمرینهایی برای نقد و اظهارنظر درباره فیلم و … .
اصل ۲۰- مواد برنامه باید با علایق سلیقهها و نیازهای دانشآموز هم سویی داشته باشد.
راهکارها:
انتخاب متون و داستانهای جذاب و پرکشش؛
توجه کافی و لازم به دنیای جوانان در کتاب درسی و مواد کمکآموزشی؛
توجه به هماهنگی تصاویر با دنیای ذهنی جوانان؛
بهرهگیری از الگوها، قهرمانان، اسطورهها و شخصیتهای مورد علاقه جوانان؛
توجه به اصول روانشناسی جوانان در طراحی و سازماندهی برنامه.
اصل ۲۱- عناصر و مؤلفههای برنامه در عین بنیادین بودن، باید انعطافپذیر باشند.
راهکارها:
تدوین اهداف برنامه بر اساس ساختار رشته و نیازهای جامعه و دانشآموز؛
انتخاب سرفصلها و مفاهیم متناسب با اهداف برنامه؛
فصلبندی محتوا برای تنوعبخشی به برنامه و گنجانیدن بخشهای کوتاه و متنوع در دروس؛
بهرهگیری از تمرینهای متنوع زبانی، نگارشی، نقد و تحلیل و …؛
پیشنهاد روشهای تدریس مناسب با چهارچوب برنامه؛
استفاده از تمامی امکانات فنی و هنری، فناوری آموزشی و کمکآموزشی؛
ارائه فعالیتهای گوناگون و آزاد برای استفاده در کلاس، کتاب راهنمای معلم و روش تدریس و ….؛
ارزشیابی بر اساس مصوبات و یافتههای حوزۀ سنجش و اندازهگیری.
اهداف کلی آموزش علوم و فنون ادبی (۲) پایه یازدهم
1. تقویت توانایی درک مفاهیم و مضامین متون ادبی؛
2. تقویت توانایی و مهارت در «خوانش صحیح» و درک مفاهیم و مضامین متون ادبی؛
3. تقویت توانایی و مهارت در بررسی متن در سه قلمرو «زبانی، ادبی و فکری» بهعبارتدیگر کالبدشکافی متن.
4. آشنایی با سیر تاریخی زبان و ادبیات فارسی «از قرن هفتم تا قرن یازدهم»؛
5. تقویت توانایی و مهارت تحلیل و بررسی آثار ادبی در نمونههای ارائهشده کتاب؛
6. آشنایی با انواع سبک شعر فارسی (عراقی و هندی)؛
7. آشنایی با انواع نثر فارسی از قرن هفتم تا یازدهم؛
8. آشنایی با ویژگیهای سبک عراقی در سه قلمرو: زبانی، ادبی و فکری؛
9. آشنایی با ویژگیهای سبک هندی در سه قلمرو: زبانی، ادبی و فکری؛
10. تقویت مهارت تشخیص ویژگیهای زبانی از ویژگیهای ادبی و فکری؛
11. ارتقای مهارت توانایی مقایسه انواع نثر؛
12. آشنایی با چهرههای شاخص شاعران و نویسندگان هر دوره؛
13. پرورش توانایی استخراج نکات زبانی، ادبی و فکری متن ادبی شعر و نثر؛
14. توانایی پیدا کردن ویژگیهای سبکی در نمونههای ارائهشده؛
15. تقویت حس شنیداری در دریافت آهنگ و موسیقی برخاسته از کلام؛
16. توانایی درک پایههای آوایی؛
17. تقویت تشخیص پایههای آوایی و خوشههای آوایی و وزن واژهها؛
18. آشنایی و مهارت تشخیص «زیباییهای سخن، تشبیه، مجاز، استعاره و کنایه»؛
19. پرورش علاقهمندی به تحلیل و بررسی آثار ادبی مربوط به این دورهها؛
20. بر پایه قلمروها تقویت علاقهمندی به مطالعه متون نظم و نثر مربوط به این دورهها؛
21. پرورش مهارت بلاغت و فصاحت در سخن برای بهرهگیری از التذاذ ادبی و رسیدن به درک متن.
بررسی ساختار و محتوای کتاب علوم و فنون ادبی (۲) پایه یازدهم
این کتاب از چهار مبحث کلی در چهارفصل با عنوانهای زیر تشکیلشده است:
1. تاریخ ادبیات و سبکشناسی (چهار درس)
2. موسیقی شعر (چهار درس)
3. بیان (چهار درس)
بنابراین ساختار و محتوای هر فصل به دلیل ماهیت آن علوم با هم متفاوت خواهد بود. این کتاب مهارتهای زبانی خواندن، گوش دادن، سخن گفتن و مهارتهای فرازبانی؛ یعنی نقد، تحلیل، و علوم خاص ادبی (سبکشناسی، موسیقی، شعر آرایهها و…) را در بردارد.
عناصر سازهای کتاب اینگونه سامانیافته است:
الف) کتاب با ستایش، آغاز و با نیایش پایان میپذیرد؛
ب) کتاب در چهارفصل و دوازده درس، تنظیمشده است؛
پ) هر فصل شامل سه درس است،
ت) در پایان هر درس، فعالیتهایی با عنوان «خودارزیابی» و در فرجام هر فصل، تمرینهایی با عنوان «کارگاه تحلیل فصل» آمده است.
ث) سازههای هر درس شامل «متن درس»، «نمودار» و «فعالیت نوشتاری، خودارزیابی» به شرح زیر است:
1. متن درس به روش مستقیم ارائهشده است.
2. برای خودارزیابی، پرسشهای این بخش با توجه به متن درس و بر پایۀ اصل ساده به پیچیده، تنظیمشده است.
در فرجام هر فصل کتاب علوم و فنون ادبی پایۀ یازدهم، فعالیتهای نوشتاری با عنوان کارگاه تحلیل فصل آمده است. هدف از گنجاندن این بخش، ارزشیابی از آموختههای محتوایی فصل، یادآوری، یادسپاری و تعمیق آموختههاست.
تذكر:
پرسشهای نوشتاری معمولاً از ساده به دشوار و از مفاهیم محسوس به مفاهیم معقول چیده شدهاند.
سه قلمرو زبانی، ادبی و فکری هم نظمی از برون به درون از سطح و ژرفا را نشان میدهند.
قلمروهای زبانی و ادبی جنس همگونی دارند و هر دو هنجاری هستند؛ یعنی آموزش و ارزشیابی از این دو قلمرو بر پایۀ هنجارهای دستور زبان و هنجارهای زیباییشناسی ادبی صورت میگیرد. به سبب همین ویژگی، پاسخها هم به این دو قلمرو، از نوع «همگرا» خواهد بود.
قلمرو فکری جنس و جوهرۀ متفاوتی با آن دو قلمرو دارد، قلمروی فراهنجار است. به همین روی، به فراخور درک و دریافت جهان ذهن خواننده و توانایی ادراکی او، پاسخها شناور و گوناگون خواهد بود؛ یعنی قلمرو فکری، قلمروی «واگرا» است.
بنابراین ساختار و محتوای این کتاب با دیگر کتابهای مربوط به ادبیات متفاوت خواهد بود.
در درس اول کتاب علوم و فنون ادبی (۱) پایۀ دهم، کلیات به شیوۀ قیاسی با حرکتی از کل به جزء اطلاعاتی مختصر درباره مبانی علوم و فنون ادبی ارائه شد؛ این درس، رویکرد اصلی کتاب را بیان میکند و چگونگی بررسی ساختار و محتوا را در جریان آموزش برای مخاطبان روشن میسازد؛ بنابراین مطالب این کتاب (پایۀ یازدهم) ادامۀ مطالب پایه دهم میباشد.
در هر فصل: یک درس تاریخ ادبیات یا سبکشناسی تبیین گردیده است و در کنار ویژگیهای تاریخی به ویژگیهای سبکی آثار نظم و نثر فارسی نیز پرداختهشده است. سپس موسیقی شعر، ارکانی از فنون ادبی (عروض) آموزش داده میشود تا خواننده با یادگیری آن بتواند وزن و آهنگ مناسب را تشخیص دهد.
درس سوم هر فصل: یکی از مباحث زیباییشناسی (بیان: تشبیه مجاز، استعاره و کنایه) آورده شده است. دانشآموز با پهنۀ دیگری از قلمرو ادبی؛ یعنی آرایهها و زیباییهای سخن (بیان) آشنا میشود و آموختههایش را در متون ادبی به کار میبندد.
توجه
با اندکی دقت در فعالیتهای کارگاه تحلیل فصل، درمییابیم که هدف تقویت، تعمیق و گسترش آموزههای درس است. برای اجرای بهتر این بخش موارد زیر پیشنهاد میشود:
1. دانشآموزان در گروههای خود دربارۀ هر پرسش با هم به بحث و گفتوگو بپردازند و پس از اتمام بحث پاسخها را بهصورت فردی مکتوب کنند.
2. مجالی برای بهرهگیری از روشهای فعال و کارگروهی فراهم شود. این کار، در ایجاد نشاط، شادابی و انتقال بهتر و پایاتر مفاهیم مؤثر است. فرصتی است برای ابراز وجود و نشان دادن تواناییها و خلاقیتها.
3. برای درستخوانی شعر میتوان از کارافزارهای شنیداری با خوانش دقیق معلم بهره گرفت تا دانشآموزان، فرازوفرودهای آوایی، آهنگ متن، درنگ تکیه و تلفظ درست واژهها را دریابند.
4. در این کتاب برای هر درس، با توجه به محتوا حدود ۵ تا ۱۰ تمرین در نظر گرفتهشده است.
تمرینها در مسیری منطقی و همسو با آموزههای علوم و فنون ادبی تدوین و تنظیمشدهاند. تمرینها برای تحقق مهارتهای زیر (گاه نیز چند مهارت تلفیقی) در نظر گرفتهشدهاند:
1. رشد مهارتهای زبانی
2. تقویت مهارتهای ادبی
3. پرورش مهارت درک متن؛
4. رشد توانایی کالبدشکافی متن در سه قلمرو: زبانی، فکری و ادبی.
کلیاتی مربوط به خوانش متن
شاید خواندن متن در نگاه نخست از اهداف اصلی این کتاب به نظر نیاید، اما راست آن است که بنیاد هر کالبدشناسی، کالبدشکافی و نقد و داوری درست، ریشه در خوانش رهوار و بهنجارِ متن دارد؛ خواندن صحیح و به آیین ما را به درک درست راهنمایی میکند. از راه خواندن نبض متن را شناسایی میکنیم.
بررسی ساختار و محتوای کتاب «علوم و فنون ادبی پایۀ دهم
این کتاب از چهار مبحث کلی در چهارفصل با عنوانهای زیر تشکیلشده است:
۱- کلیات (چهار درس)
۲- تاریخ ادبیات و سبکشناسی (پنج درس)
3- موسیقی شعر (چهار درس)
4- زیباییشناسی (بدیع لفظی)، (چهار درس)
بنابراین ساختار و محتوای هر بخش به دلیل ماهیت آن علوم از هم متفاوت خواهد بود. این کتاب، مهارتهای زبانی خواندن، گوش دادن، سخن گفتن و مهارتهای فرازبانی؛ یعنی نقد، تحلیل و علوم خاص ادبی (سبکشناسی، موسیقی شعر، آرایهها و…) را در بر دارد.
عناصر سازهای کتاب اینگونه سامانیافته است:
الف) کتاب با ستایش آغاز و با نیایش پایان میپذیرد؛
ب) کتاب در چهارفصل و دهنده درس، تنظیمشده است؛
پ) هر فصل شامل چهار یا پنج درس است.
ت) در پایان هر درس، فعالیتهایی با عنوان «خودارزیابی» و در فرجام هر فصل، تمرینهایی با عنوان «کارگاه تحلیل فصل» آمده است.
ث) سازههای هر درس شامل «متن درس»، «تصویر/ نمودار» و «فعالیت نوشتاری، خودارزیابی» است.
به شرح زیر:
۱- متن درس به روش مستقیم ارائهشده است.
2- از تصاویر همخوان با درونمایۀ درس، در جهت فهم و درک محتوا استفاده شده است.
3- برای خودارزیابی، پرسشهای این بخش با توجه به متن درس و بر پایۀ اصل ساده به پیچیده، تنظیمشده است.
در فرجام هر فصل کتاب علوم و فنون ادبی پایۀ دهم، فعالیتهای نوشتاری با عنوان «کارگاه تحلیل فصل» آمده است. هدف از گنجاندن این بخش، ارزشیابی از آموختههای محتوایی فصل، یادآوری، یادسپاری و تعمیق آموختههاست.
تذكر
– پرسشهای نوشتاری معمولاً از ساده به دشوار و از مفاهیم محسوس به مفاهیم معقول تدوین شدهاند.
– سه قلمرو زبانی، ادبی و فکری بیانگر هم نظمی از برون به درون و از سطح به ژرفاست.
– قلمروهای زبانی و ادبی جنس همگونی دارند و هر دو هنجاری هستند؛ یعنی آموزش این دو قلمرو و ارزشیابی از آنها بر پایه هنجارهای دستور زبان و هنجارهای زیباییشناسی ادبی صورت میگیرد. ازاینرو، پاسخها هم به این دو قلمرو از نوع «همگرا» خواهد بود.
– قلمرو فکری که جنس و جوهرۀ متفاوتی با آن در قلمرو دارد، قلمروی فراهنجار است. لذا، به فراخور درک و دریافت ذهنی دانشآموز و توانایی ادراکی او، پاسخها شناور و گوناگون خواهد بود؛ یعنی قلمرو فکری، قلمروی «واگرا» است.
بنابراین ساختار و محتوای هر بخش به دلیل ما ل ماهيت آن علوم از هم متفاوت خواهد بود.
در فصل اول، کلیات، به شیوۀ قیاسی با حرکتی از کل به جزء، حاوی اطلاعاتی مختصر در خصوص مبانی علوم و فنون ادبی است. این فصل، رویکرد اصلی کتاب را بیان میکند و چگونگی بررسی ساختار و محتوا را در جریان آموزش برای مخاطبان روشن میسازد.
در فصل دوم، تاریخ ادبیات سبکشناسی و سیر تاریخی زبان و ادبیات فارسی از پیش (از اسلام تا قرن هفتم) تبیین گردیده است. در کنار ویژگیهای تاریخی به ویژگیهای سبکی آثار نظم و نثر فارسی نیز پرداختهشده است.
در فصل سوم، موسیقی شعر و ارکانی از فنون ادبی (عروض و قافیه) آموزش داده شده است تا خوانده با یادگیری آن بتواند وزن و آهنگ مناسب را تشخیص دهد و با ساختار قافیه و نقش موسیقایی آن آشنا شود.
در فصل چهارم، دانشآموز با بخش دیگری از قلمرو ادبی یعنی آرایهها و زیباییهای سخن (بدیع لفظی) آشنا میشود و آموختههایش را در متون ادبی به کار میبندد.
توجه
با اندکی دقت در فعالیتهای کارگاه تحلیل فصل، درمییابیم که هدف، تقویت، تعمیق و گسترش آموزههای درس است. برای اجرای بهتر این بخش موارد زیر پیشنهاد میشود:
۱. دانشآموزان در گروههای خود دربارۀ هر پرسش با هم به بحث و گفتوگو پردازند و پس از اتمام بحث، پاسخها را بهصورت فردی مکتوب کنند.
2. برای بهرهگیری از روشهای فعال و کارگروهی، لازم است به دانشآموزان مجال داده شود. این کار، در ایجاد نشاط، شادابی و انتقال بهتر و پایاتر مفاهیم مؤثر است. فرصتی است برای ابراز وجود و نشان دادن تواناییها و خلاقیتها.
3. برای درستخوانی شعر میتوان از کارافزارهای شنیداری با خوانش دقیق معلم بهره گرفت تا دانشآموزان، فرازوفرودهای آوایی، آهنگ متن، درنگ تکیه و تلفظ درست واژهها را دریابند.
4. در این کتاب برای هر درس، حدود ۳ تا ۶ تمرین در نظر گرفتهشده است. تمرینها در مسیری منطقی و همسو با آموزههای علوم و فنون ادبی تدوین و تنظیمشدهاند. حدود ۶۰ تمرین در کل کتاب وجود دارد که برای تحقق مهارتهای زیر (گاه نیز چند مهارت تلفیقی) در نظر گرفتهشدهاند:
1- رشد مهارتهای زبانی؛
2- تقویت مهارتهای ادبی؛
3- پرورش مهارت درک متن؛
4- رشد توانایی کالبدشکافی متن در سه قلمرو زبانی، فکری و ادبی.
کلیاتی مربوط به خوانش متن
شاید خوانش متن در نگاه نخست از اهداف اصلی این کتاب به نظر نیابد، اما حقیقتاً بنیاد هر متن شناسی و تند و داوری درست ریشه در درست، و به هنجار متن دارد؛ خواندن صحیح و ضابطهمند، ما را به درک درست راهنمایی میکند. از راه خواندن، نبض متن را شناسایی میکنیم.
اهداف
1- رشد توانایی درک خوانداری؛
2- تقویت توانایی درک پیام متن؛
3- توانایی بررسی محتوای یک متن از طریق خوانش؛
۴- توانایی بهکارگیری شیوهها و لحنهای مناسب در خواندن؛
۵- توسعه و تقویت آداب و عادات پسندیده در خواندن؛
۶- گسترش وسعت دید در هنگام خواندن متن؛
7- رشد توانایی دقت بصری و سرعت مناسب در خوانش.
یک سوی متن، گوینده یا تولیدکننده (شاعر یا نویسنده) است و سوی دیگر آن شنونده یا خواننده که گیرندۀ پیام است. در قلمرو ادبیات این پیوند از شاعر یا نویسنده آغاز میشود و برای تکمیل آن به خوانندهای معنا آفرین و تصویرساز نیاز است تا با نیروی درک و تخیل و آفرینش ذهن خود خالق هنری را کامل کند؛ بی شبکه ارج و شأن «خواندن» در خلق آفرینش ادبی آنچنان برجسته است که این فرایند (خواندن) را یکی از کارکردهای مهم و اثرگذار کنشهای زبانی در قریه سازی اندیشه و رشد و پرورش شخصیت فکری به شمار میآورند؛
زیرا «خواندن» یک اثر مکتوب، متن نوشتار را به گفتاری بویا و زنده تبدیل میکند. در جریان شکلگیری «خواندن»، عوامل دیگری (فضای فکری و جهاننگری خواننده، زمینه، موقعیت، لحن کلام و …) سبب میشوند تا معانی و برداشتهای تازهای از اثر پدیدار شود. بنابراین خواندن یک اثر، پیوندی است میان جهان متن و جهان خواننده. بهبیاندیگر، خواندن یک عمل دوسویه و تعاملی است که بین عناصر متن و خلاقیتهای ذهنی خواننده ایجاد میشود. به همین سبب، برخی به دو گونه «خواندن» اشاره میکنند؛ الف: خواندن پذیرا، ب: خواندن پويا.
در خواندن پذیرا، خواننده خود را تنها به درک و دریافت جمله به جملۀ متن محدود میکند. در این شیوه چون خواننده پیکرۀ کلی متن را نمیبیند و به اجزا و پارههای نوشته توجه میکند، نمیتواند تصویر و ادراک درستی از کلیت اثر به دست آورد.
در خواندن پویا، خواننده بر پایۀ جریان فعال ذهنی خود و دریافت معنا و تصاویر و تخیل حاکم بر فضای کلی اثر، فرایند خواندن را پیش میبرد و ارتباط ویژهای با متن برقرار میسازد. در این شیوه، کنش خواندن یک فعالیت پویا و اثرگذار است.
1- آشنایی با مبانی علوم و فنون ادبی؛
۲- تقویت توانایی درک مفاهیم و مضامین متون ادبی؛
۳- پرورش مهارت در «خوانش صحیح» متون ادبی؛
۴- رشد مهارت نقد و بررسی (کالبدشکافی) متن در سه قلمرو: زبانی، ادبی و فکری؛
۵- آشنایی با سیر تاریخی زبان و ادبیات فارسی از پیش از اسلام تا قرن هفتم هجری؛
۶- آشنا شدن با انواع شعر فارسی در دورۀ اول و دورۀ دوم تاریخ ادبیات فارسی؛
7- آشنایی با انواع سبک شعر فارسی از دیدگاه ملکالشعرا بهار؛
8- آشنایی با انواع نثر فارسی از دیدگاه ملکالشعرا بهار؛
۹- آشنایی با ویژگیهای سبک خراسانی؛
۱۰- تقویت توانایی بررسی سبکشناختی آثار نظم و نثر فارسی؛
۱۱- ارتقای مهارت توانایی مقایسه انواع نثر؛
۱۲- آشنایی با چهرههای شاخص شاعران و نویسندگان هر دوره؛
13- پرورش توانایی استخراج نکات زبانی ادبی و فکری متن ادبی شعر و نثر؛
۱۴- رشد توانایی پیدا کردن ویژگیهای سبکی در نمونههای ارائهشده؛
۱۵- تقویت حس شنیداری در دریافت آهنگ و موسیقی برخاسته از کلام؛
۱۶- آشنایی با عوامل تأثیرگذار در شعر فارسی «لحن، عاطفه، وزن و قافیه»؛
۱۷- تقویت مهارت تشخیص «زیباییهای سخن» و «بدیع لفظی، واجآرایی، سجع، موازنه و جناس»؛
۱۸- پرورش علاقهمندی به تحلیل و به و بررسی آثار ادبی مربوط به این دوره بر پایۀ قلمروها؛
۱۹- تقویت علاقهمندی به مطالعۀ متون نظم و نثر مربوط به این دوره؛
۲۰- پرورش مهارت بلاغت و فصاحت در سخن برای بهرهگیری از التذاذ ادبی و رسیدن به درک متن.
دیدگاهتان را بنویسید