بیوگرافی آقای حسین برجی

اینجانب حسین برجی دانشجوی مقطع کارشناسی رشته مشاوره و راهنمایی گرایش تربیتی در دانشگاه فرهنگیان حکیم فردوسی البرز در حال تحصیل می باشم. بنده تحصیلات ابتدایی خود را در روستایی کوچک اما زیبا در گوشه‌ای از میهن عزیزمان ایران در مدرسه حضرت علی(ع) شروع کردم و بعد از گذراندن دوران شیرین و به یادماندنی دبستان و ساختن پایه های بنای پرورش خود با علاقه فراوانی که به یادگیری و مدرسه داشتم موفق شدم یکی از مراحل تحصیلی خودرا پشت سر بگذرانم و در آستانه ورود به دوره متوسطه اول بودم و بعد از پایان دوره ششم ابتدایی با راهنمایی یکی از معلمانم در آزمون ورودی مدارس نمونه دولتی شرکت کردم و بعد از کسب نمره قبولی موفق شدم تحصیلات دوره متوسطه اول را در مدرسه نمونه دولتی شبانه روزی نبی اکرم(ص) شروع کنم.

آغاز و شروع متوسطه اول در مدرسه بزرگ، سطح بالا و با کیفیت آنجا در ابتدا برایم کمی سخت بود چراکه مدرسه ابتدایی ما بسیار کوچک و با امکانات بسیار محدود بود و تعداد دانش آموزان آنجا حداکثر ۳۰ نفر از پایه های مختلف بودیم و همگی از پایه اول ابتدایی تا پایه ششم در یک کلاس و با یک معلم درس می خواندیم که معلم ما در واقع هم معلم بود، هم مدیر، هم ناظم و هم مستخدم. با همه این احوال کم کم خودم را با محیط جدید سازگار کردم و با لاش و پشتکار توانستم از دانش آموزان ممتاز آنجا پیشی بگیرم، هرچند در ابتدا سطح درسی من بسیار پایین تر از دیگر دانش آموزان بود ولی بعد از پایان نوبت اول پایه هفتم ،جز دانش آموزان ممتاز مدرسه شدم و توانستم رشد و نمو نهال وجود خود را در مسیری صاف و درست قرار دهم.

بعد از پایان متوسطه اول وارد مرحله انتخاب رشته‌ی تحصیلی خود شدم که به عنوان یکی از مراحل حساس در زندگی هر دانش آموز به شمار می رود. انتخاب رشته تحصیلی به دلیل اهمیت فراوان آن در زندگی فرد، جزو تصمیم گیری های مهم برای دانش آموزان به شمار می رود و اولین و سرنوشت سازترین تصمیم گیری در دوران تحصیل (انتخاب رشته) است که در پایان پایه نهم انجام میشود. همچنین اگر دانش آموز بتواند یک انتخاب رشته درست و موثر داشته باشد میتواند از ثمرات خوب آن بهره ببرد که شامل: موفقیت تحصیلی، آرامش روحی روانی، لذت بردن از ادامه تحصیل در رشته دلخواه و احساس خرسندی و شادکامی از مطالعه دروس آن رشته، رضایت شغلی و پیشرفت در زمینه کاری و همچنین تلاش همراه با میل و علاقه برای طی کردن پله های پیشرفت و ترقی.

برعکس، اگر انتخاب رشته بطور صحیح و درست انجام نگیرد و عوامل تاثیر گذار در انتخاب رشته نادیده گرفته شود، می تواند پیامد های منفی و زیان‌آور را به دنبال داشته باشد و دانش آموز را در آینده با چالش های سختی مواجه کند از جمله: افت تحصیلی، سر خوردگی و عدم رضایت شغلی و همچنین شکوفا نشدن استعداد های آن دانش آموز. پس چه خوب است که این تصمیم گیری بزرگ را بر اساس سبک تصمیم گیری منطقی انجام دهیم و از سبک تصمیم گیری وابسته پرهیز کنیم.

نظر آقای برجی درباره انتخاب رشته تحصیلی

در انتخاب رشته تحصیلی چهار انتخاب پیش روی هر دانش آموزی است، که شامل:

  1. رشته فنی و حرفه ای(کاردانش)
  2. رشته ریاضی فیزیک
  3. رشته علوم انسانی
  4. رشته علوم تجربی می باشد.

 

برای رسیدن یه نتایج مطلوب می بایست بر اساس تصمیم گیری منطقی، مراحل تصمیم گیری را به درستی طی کرد. چرا که با تحلیل و بررسی ویژگی های هر رشته،از جمله دروس رشته های مختلف،ظرفیت دانشگاه ها، نیاز کشور و از همه مهمتر علاقه فرد که رکن اساسی و تعین کننده در انتخاب و ادامه رشته تحصیلی مورد نظر است. نکته‌ای که بسیار حائز اهمیت است این است که بحث و موضوع علاقه را از سبک تصمیم گیری احساسی و وابسته متمایز کنیم و نگذاریم که صرفا انتخاب و تصمیم دوستانمان در انتخاب رشته تاثیر بگذارد. به عنوان مثال، چون فلان دوستم، فلان رشته را انتخاب کرده، پس من نیز باید همان رشته را انتخاب کنم.

من در انتخاب رشته تحصیلی خودم برای رسیدن به یقین و اطمینان خاطر از مشاور مدرسه مان کمک گرفتم و با بررسی جوانب مختلف در آخر، رشته مورد علاقه خود یعنی رشته علوم انسانی را انتخاب کردم، هر چند با توجه به کسب معدل ۲۰ در طول دوره متوسطه اول امکان انتخاب هر رشته ای را داشتم.

پس از پایان دوره متوسطه اول و انتخاب رشته‌ی تحصیلی آینده طی یک آزمون ورودی دیگر، دوران دبیرستان را در مدرسه نمونه دولتی شبانه روزی علامه جعفری شروع کردم و با نگرشی مثبت و پاینده به انتخاب رشته خود به رشته پربار علوم انسانی پا گذاشتم و این باور غلط را که می‌گویند: «رشته انسانی رشته‌ی بدرد نخور است و معمولا دانش آموزان تنبل و افرادی که شرایط انتخاب رشته تجربی و ریاضی را ندارند، به رشته انسانی روی می آوردند» را حداقل برای خود و اطرافیانم اصلاح و توجیح کردم. اگر درست و منطقی بیاندیشیم خواهیم دید که هر رشته و تخصصی در جایگاه خود لازم و ضروری است و نبود آن نقص جبران ناپذیری را به دنبال خواهد داشت.

همانگونه که ما در بخش صنعت به صنعت گران ماهر و در بخش پز شکی به پزشکان قهار نیازمندیم، به همان اندازه در گروه علوم انسانی به افرادی کاردان و شایسته نیازمندیم تا به عنوان بخشی از فعالیت هایشان، جامعه و شهروندان را برای بروز رسانی مردم در جهت پیشرفت ملی لازم، آماده نمایند. متاسفانه در ایران شاهد این مسئله هستیم که بسیاری از خانواده ها از همان ابتدا ذهن فرزندانشان را به سمت و سوی خاص هدایت میکنند و این عقاید و پیش فرض ها را در ذهن کودک ایجاد میکند که علوم پایه بویژه ریاضی و تجربی برتر و بهتر از علوم انسانی است و می بایست در آن رشته ها درس بخوانند. حتی اگر دانش آموز مستعدی هم،علوم انسانی را به عنوان رشته تحصیلی خود برگزید، متاسفانه اولین پرسشی که که از او می شود این است که «چرا رشته بهتری را انتخاب نکردی؟مگر نمره قبولی در دیگر رشته هارا نیاوردی؟» که خود بنده هم به این سوال بارها پاسخ داده‌ام. از نظر بنده دلایلی که در این وضعیت دخیل هستند، می تواند شامل موارد متعدی باشد، از جمله این موارد:

۱_ جامعه ما متاسفانه ارج و قرب کمی برای رشته علوم انسانی قائل است و در مقابل برای رشته های مهندسی و پزشکی پرستیژ بالایی قائل است و این مسئله باعث تمایز ورزیدن افراد و دانش آموزان به رشته های ریاضی و تجربی است.

۲_بازارکار: در کشورمان ایران آینده شغلی و کاری برای رشته های ریاضی و تجربی در مقایسه با رشته علوم انسانی، بسیار بیشتر است و افراد بسیاری را می تواند در خود مشغول به کار کند. اما رشته های علوم انسانی، هیچگاه، جایگاه لازم را در بخش مشاغل نتوانستند بدست بیاورند. برای مثال: صنعت توریسم که بزرگترین صنعت دنیا پس از صنعت نفت است و ایران که رتبه دهم جاذبه های باستانی و تاریخی و رتبه پنجم جاذبه های طبیعی را در جهان داراست اما از پتانسیل هایش در این زمینه بهره نمی برد.

۳_سطح درآمد:حتی با پذیرش این فرض که فرصت های شغلی برای همه ی رشته ها و گروه های مهندسی، پزشکی و انسانی یکسان است. سطح درآمد این گروه ها کاملا ناهمخوانی دارند و سطح درآمد مشاغل رشته انسانی بسیار پایین تر از گروه های مهندسی و پزشکی است. اما خوشبختانه این این روند در حال بهبودی است و طبق آمارهای جدید تمایل دانش آموزان به رشته علوم انسانی در حال افزایش است و شاهد این هستیم که رشته علوم انسانی در حال رسیدن به جایگاه حقیقی‌ اش است در دوران متوسطه اول و دوم عوامل متعددی در پیشرفت و افت تحصیلی دانش آموزان تاثیر گذار است.

 

افت تحصیلی: یعنی کاهش عملکرد تحصیلی دانش آموز از سطح رضایت بخش به سطح نامطلوب. من نیز در پایان سال دهم دبیرستان با افت تحصیلی مواجه شدم پس به اختصار به برخی از عوامل موثر در افت تحصیلی می‌پردازم.

از نظر معلمان: افت تحصیلی در درجه اول به مسائل خانوادگی و اجتماعی می شود سپس به دلایل عدم توانایی و عدم کوشش.

ولی از دیدگاه دانش آموزان علل شکست در مرتبه اول به عدم کوشش و در درجه دوم و سوم به ترتیب به مسائل خانوادگی و اجتماعی و عدم توانایی نسبت داده شده. از جمله علل افت تحصیلی عبارتند از: نداشتن اعتماد به نفس کافی، عدم برنامه ریزی دقیق از لحاظ زمان و میزان مطالعه روزانه، عدم انگیزش درونی برای تسهیل مطالعه، نداشتن روش مطالعه مناسب برای دروس مختلف، عدم وجود مهارت درست مطالعه، عوامل فیزیولوژیکی و جسمی مانند ضعف بینایی شنوایی و … عوامل ذهنی و روانی، سرزنش و مقایسه نادرست فرزندان، تغییرات منفی در خانواده ها و انواع انحرافات، بحران هویت و مسائل ارزشی.

برای کاهش افت تحصیلی می توان از تغییر و نوآوری آموزشی در عرصه تعلیم و تربیت نظام ارزشیابی و روش های تدریس مشارکت و آموزش اولیا و سبک های مدیریت مدارس بهره گرفت. علاوه بر عوامل فردی و خانوادگی عوامل آموزشی نیز در پیشرفت تحصیلی بسیار موثر است که شامل:

۱- امکانات و فضای مناسب آموزشی: استاندارد بودن اندازه کلاس و تراکم دانش آموزان (نکته جالب اینکه به طور کلی مطالعات نشان می دهد که در کلاس های کم تراکم موفقیت دانش آموزان در مقایسه با کلاس های با تراکم بالا بیشتر نیست) نور کافی، سرما، گرما، امکانات آموزشی و آزمایشگاهی و…

۲- برنامه ریزی آموزشی: برنامه های آموزشی مدارس باید متناسب باشد. برنامه درسی هفتگی، برنامه ساعات معلمان و برنامه امتحانات باید بتواند مطلوب دانش آموزان و اولیا و مربیان قرار بگیرد. در برخی مدارس به دلیل کمبود متخصص از غیرمتخصص تدریس شده های غیر مرتبط استفاده می‌شود که باید هر معلم در حیطه آموزشی خود تدریس کند.

۳- شیوه های تدریس معلمان: در بسیاری از مدارس هنوز معلّمان از روش های سنتی مبتنی بر سخنرانی استفاده می کنند و دانش آموزان این گونه مدارس محکوم به نشستن و شنیدن هستند. بدون این که در فرایند یادگیری نقش داشته باشند و معلّم متکلم وحده و فعّال ترین عنصر یادگیری است و طبیعی است در چنین موردی حجم یادگیری بسیار اندک خواهد همچنین انتخاب دوست یکی از عوامل بسیار موثر در پیشرفت تحصیلی و یا افت تحصیلی است که در تحولات و تغییرات و اتفاقاتی که در طول زندگی ما رخ می‌دهد بسیار تاثیرگذار است. دوره‌ای که با توجه به تحولات شناختی، اجتماعی و هویتی تاثیر همسالان و اطرافیان در آن بسیار مشهودتر است. خود بنده نیز با توجه به تجربه زیسته خود این موضوع را کاملاً حس درک و کردم.
در دوران دبیرستانم ارتباط، دوستی و همنشینی با تعدادی از همسالانم که وقت زیادی را به ورزش اختصاص می‌دادند باعث شد که من نیز بیشتر به این سمت و سو کشیده شوم و این موضوع تاثیر خود را در تحصیل من نمایان کرد. در طول پایه یازدهم بیشتر به ورزش اهمیت می دادم و از حالت تعادل که تحصیل، تهذیب و ورزش است، من بیشتر به ورزش تاکید می‌کردم.

در پایه دوازدهم که سالی سرنوشت‌ساز و پایانی برای تحصیل در دوران مدرسه به شمار می‌رفت به دیدگاه متعادل‌تری رسیدم. البته با راهنمایی برخی از نزدیکانم و به ویژه مشاور مدرسه که کمک زیادی به من کرد و به نقش و اهمیت راهنمایی و مشاوره بیشتر پی بردم چون بعد از انتخاب رشته در پایان سال تحصیلی نهم کمتر از مشاور کمک می گرفتم. پایه دوازدهم برای ما به عنوان مقصد پایانی مرحله اول تحصیل به شمار می رفت و همچنین مرحله تعیین کننده برای ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر و تخصصی‌تر.

می‌بایست اهمیت این مرحله را به درستی درک می کردیم، مرحله‌ای که باید نتیجه ۱۲ سال تحصیل را می‌گرفتیم و مزد زحماتی را که در طول ۱۲ بهار، ۱۲ تابستان، ۱۲ پاییز و ۱۲ زمستان کشیده‌ایم را برداشت کنیم. طبق طراحی نادرست نظام آموزشی ما پس از پایان ۱۲ سال تحصیل و اخذ مدرک دیپلم، افرادی که تمایل دارند به ادامه تحصیل در رشته مورد نظر و دلخواه خود ادامه دهند باید از خان بزرگی به نام کنکور عبور کنند که افراد شایسته زیادی قادر به عبور از این مرحله نمی شوند.

من و دوستانم به خوبی اهمیت سال دوازدهم و مطالعه برای رسیدن به هدف و نتیجه کار، را درک کرده بودیم و در میانه راه رسیدن به آمادگی برای این خان بزرگ بودیم با تمام این فراز و فرودها و اتفاقات در نهایت کنکور با تاخیر بسیار زیاد برگزار شد

 چالش‌های پشت کنکور ماندن عبارت اند از:

۱- پشت کنکوری از تدریس دبیر هایش فاصله گرفته است و نکاتی که از دبیرانش آموخته را فراموش کرده و آنچه که از آنها باقی مانده همان جزوه هایی است که معلوم نیست باشند یا نباشند کامل باشند یا نباشند.

۲- پشت کنکوری زندگیش بی نظم است. یک دانش آموز دوازدهم چون به مدرسه می رود در ساعت مشخص بیدار می شود، ناهار می خورد، می خوابد، ولی پشت کنکوری اینطور نیست.

۳- پشت کنکور زور بالاسر ندارد. شاید فکر کنید که خودمان تصمیم گرفتیم که پشت کنکور بمانیم و از انگیزه کافی برخورداریم و نیاز به زور بالاسر نداریم البته که فکر شما تا حدی درست است ولی زور بالای سر برای هر انسانی با هر شرایطی مفید است مطمئنا گاهی فکر تنبلی به ذهن خطور می‌کند و زور بالاسر مثل مدرسه (دبیر، مشاور و …) به ما تلنگر میزند.

۴ – پشت کنکوری ها استرس افزوده را متحمل می شوند. مثلا اینکه:« امسال بدتر می‌شود، آبرو و…»

۵- پشت کنکوری معمولاً مشاور ندارد تا در مواقع اضطرار سوالاتش را از او بپرسد.

۶- تغییرات کتاب های درسی و کمک درسی و اینکه همچنان به علت کرونا کتابخانه ها تعطیل بودند و برای من امکان مطالعه در خانه امکان‌پذیر نبود.
من برای کنکور ۱۴۰۰ بدون برنامه‌ریزی مدون و اصولی و بدون استفاده از یک مشاور و راهنما درس خواندم و یکی از عواملی که در مطالعه من تاثیر منفی و زیانبار گذاشت بی نظمی بود.

بی نظمی ساعات خواب در بازه کنکور :

ساعت بیدار شدن و خوابیدنم مشخص نبود و به طبع در ساعت مطالعه من تأثیر می‌گذاشت. شیوه مطالعه نیز عامل بسیار مهمی در پیشرفت و یا افت عملکرد تحصیلی و تاثیرگذار در نتیجه کار است که من به دلیل عدم آگاهی شیوه مطالعه نادرستی برای دروس مختلف داشتم. به طور مثال در آزمون های تشریحی و تستی شیوه مطالعه کاملاً متفاوت است و برای هر کدام شیوه مطالعه متفاوتی پیشنهاد می شود. عامل تاثیرگذار دیگر مکان و فضای مطالعه است که متاسفانه به دلایل شرایط حاکم بر جامعه در زمان کرونا و بسته بودن کتابخانه ها و سالن های مطالعه، مجبور بودم در خانه مطالعه کنم و محیط خانه نیز به دلیل سر و صدا و رفت و آمد و مهمان و غیره برای مطالعه مناسب نبود.

عامل تاثیرگذار دیگر برنامه ریزی درسی است بعضی از دانش‌آموزان به ویژه خودم گمان می‌کنند که بعد از چند سال درس خواندن و کسب تجربه، برنامه ریزی و روش های درست مطالعه کردن را یاد گرفته‌اند و همین موضوع باعث افت عملکرد تحصیلی آنها می‌شود با برنامه‌ریزی درست و به کارگیری روش‌های نوین می توان در مسیر پیشرفت قرار گرفت.

من برای کنکور برنامه‌ریزی می‌کردم ولی موفقیتی را که انتظار داشتم را کسب نمی کردم و از جمله اشکالات اساسی برنامه من این بود که: مشخص نکردن دقیق هدف چیزهایی در ذهنم بود اما مشخص شده و معین نبودند وقتی اهداف مشخص و معین نباشد استراتژی های موثر و قوی هم نمی توان تعیین نمود همین مشکلات موجب می شود که برنامه ریزی بلند مدت میان مدت ماهانه و روزانه هم دقیق و عملیاتی نباشد.
اشکال دیگری که در برنامه ریزی من بود تعیین روز و ساعت دقیق برای انجام یک کار و مطالعه درس بود، چون وقت ما هم اکثراً تحت تاثیر محیط و اطرافیان و شرایط قرار دارد معمولاً به برنامه نمیرسیم. لذا انگیزه ادامه کار ضعیف شده و به صورت منظم و قوی پیش نمی‌رود. نکته مهمی که باید دقت کنیم و خودم هم توجه نداشتم این بود که گاهابه اشتباه خود برنامه ریزی هدف تلقی می‌شود در حالی که همه توجه و تمرکز باید به اهداف باشد و همه اقدامات از جمله برنامه ریزی باید وسیله‌ای برای رسیدن به اهداف و در خدمت آنها باشد.

در این حین و برای رسیدن به هدفم تصمیم گرفتم که ابتدا عوامل بازدارنده را حذف کنم و اقدامات لازم برای رسیدن به موفقیت را مهیا کنم که از نظر من با توجه به تجربه زیسته خودم اولین اقدامی که لازم است ولی کافی نیست انگیزه و اراده است و دومین مشاور و راهنمای خوب من روحیه و اراده خیلی خوبی داشتم و از اینکه دو مرتبه پیاپی نتیجه دلخواه خود را نمی گرفتم دلسرد نشدم زیرا می دانستم که کار نشدنی نیست و با توجه به شناختی که از خود داشتم می دانستم که دلیل عدم موفقیت من عدم کوشش، برنامه ریزی نامناسب، بی نظمی و تنبلی است و اگر کمی به خودم بیایم و برخی از شرایط را مهیا کنم، صد درصد به هدفم خواهم رسید.

یکی از دلایلی که باعث شد برای کنکور مطالعه‌ ام را شروع کنم این بود که بعداً افسوس این را نخورم که با وجود توانایی و استعداد خوب چرا تلاش نکردم. یکی از نیازهای اصلی یک دانش آموز کنکوری و یا اصلأ هر فردی در زندگی‌اش یک مشاور متخصص و حرفه‌ای است تا در بسیاری از کارهای زندگی‌اش از راهنمایی ها و تخصص مشاور استفاده کند و از خطا های احتمالی در زندگی پیش گیری کند. هیچ کس وجود ندارد که در همه کار ها متخصص باشد و بتواند در همه مسائل و شرایط به طور کامل و به بهترین شکل ممکن مدیریت کند.

همه ما کاستی هایی داریم و نمی توانیم از خودمان این انتظار را داشته باشیم که در همه زمینه ها صد درصد موفق عمل کنیم. کنکور هم یک شرایط سخت و نیازمند تلاش بسیار و داشتن مهارت های مختلف مانند: نحوه مطالعه دروس مختلف، مهارت تست زنی، مدیریت زمان، مدیریت استرس و… است که رسیدن به همه این مهارت ها نیاز به زمان زیادی دارد و البته کمک گرفتن از یک مشاور حرفه‌ای بسیار کمک کننده است که در مواجهه با مشکلات درسی، روانی یا خانوادگی به شما کمک می کند که این مشکلات را پشت سر گذاشته و به نظر خود ادامه دهید در همین حال در جستجوی یک مشاور حرفه‌ای بودم که بتوانم ادامه مسیر را با موفقیت طی کنم و در انتخاب مشاور وسواس زیادی به خرج می دادم چون برایم بسیار مهم و حیاتی بود و در سال سوم و با توجه به تلاشم دوست نداشتم زحمتم بیوده شود. که در نتیجه جستجوی زیاد و با راهنمایی یکی از نزدیکان با گروه مشاوره ایی سلمان آشنا شدم و پس از چند جلسه صحبت ، از بابت مشاور دیگر خیالم راحت شد و تمام ملاک های یک مشاور نوین و حرفه آیی را دارا بودند و با توکل به خدا و مشاوره استاد رضا کلهر شروع به مطالعه کردم.
پس از مدتی که پیش رفتیم به این نتیجه رسیدم که تا به حال شیوه مطالعه من کاملا اشتباه بوده است و مهارت های لازم برای یک آزمون تستی را کسب کردم و رشد و پیشرفت تحصیلی بعد از چند ماه برایم کاملا نمایان شد و رفته رفته هم سطح آمادگی‌ام بالا می‌رفت و هم روحیه مثبت به من منتقل می‌شد.

یکی از نکته های مثبت مشاور برایم این بود که هدفم کاملا مشخص و معین شده بود و استراتژی و برنامه و مقدار تلاش و درصدهای لازم برای قبولی در رشته مورد نظر را می دانستم و برای اینکه بعد از اعلام نتایج یک انتخاب رشته بدون دردسر را داشته باشم نیاز داشتم به رتبه زیر ۱۰۰۰ و با لطف خداوند و راهنمایی های مشاور و خانواده (به خصوص برادرم) و همچنین تلاش خودم موفق شدم به همان رتبه مدنظر برسم و با یک انتخاب رشته حرفه‌ای توسط گروه سلمان در رشته دلخواه خودم یعنی آموزش مشاوره و راهنمایی قبول شوم و بعد از پایان کنکورم همکاری خود را با گروه حرفه‌ای سلمان ادامه دادم و از اینکه بتوانم در زندگی فردی تاثیر مثبتی بگذارم بسیار خوشحالم و در خدمت شما عزیزان هستم.