چگونه فلسفه و منطق را صد بزنیم؟
اصول بهکار رفته در طراحی آموزشی کتاب منطق
کتاب درسی منطق میکوشد درس منطق را از سبک آموزشی غیرفعال و غیر مشارکتی خارج کند و در هر بخش ابتدا ذهن دانشآموزان را با مسئله با مغالطهای در زندگی روزمره وی درگیر کند و سپس شیوه حل آن را نخست از طریق مثال و سپس در قالب حکمی کلی بیان کند. درنهایت به کمک تمرین و مشارکت دانشآموزان در فعالیتهای درسی، به مطالب آموختهشده عمق ببخشد.
سیر کلی کتاب بر اساس منطق نگاری دوبخشی از دو بخش اصلی تشکیلشده است: در بخش نخست از مفاهیم آغاز و به تعریف ختم شده است و در بخش دوم از قضایا آغاز و به انواع قیاس ختم شده است. در انتهای کتاب نیز به عوامل روانی در ایجاد مغالطات و نیز تفکر انتقادی توجه شده است.
درمجموع میتوان خصوصیات کتاب را بهصورت زیر دستهبندی نمود:
1) فعالیت محوری
کتاب فعالیت محور است، یعنی دانشآموز در فرایند آموزش و تعلیم شرکت میکند. در این شیوه درس با پرسش آغاز میشود و از معلومات اولیۀ دانشآموزان جهت آموزش مطالب درس استفاده میشود. در این روش هدف از طرح سؤال از دانشآموزان این نیست که خودشان همۀ مطالب را کشف کنند؛ چرا که این کار در فرصت محدود کلاس و سطح علمی متفاوت دانشآموزان امکانپذیر نیست؛ بلکه هدف درگیر کردن ذهن دانشآموزان با مطلب درسی و استفاده از دانستههای آنها در جهت تفهیم درس است. در این روش، علم مساوی روش حل مسئله است، نه حفظ کردن مجموعهای از تعریفها.
بنابراین حال کردن مسئله در این کتاب، تکمیل فرایند آموزش به شمار میآید.
2) فهم محور بودن
سعی شده است آموزش مطالب کتاب بر اساس فهم دانشآموزان باشد، نه براساس محفوظات آنها (گرچه پس از فهم مطلب شاید لازم باشد نکاتی را حفظ کنند). لذا سعی شده است تا کتاب مفهوم مدار باشد نه واژه مدار، به این ترتیب که دانشآموز، نخست با واقعیت منطقی آشنا شود و سپس اصطلاح را بیاموزد. گفتنی است که فهم مطالب هر درس با حل کردن تمرین در سر کلاس تکمیل میشود.
3) زمینه محوری (کاربردی بودن مطالب)
آموزش زمینه محور هنگامی رخ میدهد که دانشآموزان بتوانند برای آنچه میآموزند؛ کاربردهایی در محیط اطراف خود بیابند و بدانند که به چه دلیل لازم است مطلبی را بیاموزند. بدین منظور مثالهای درس از زندگی روزمره آنها انتخابشده است بسیاری از مثالها و تمرینها شامل موقعیتهای حل مسئله واقعی بوده و کاربردیاند. ابنسینا در مقدمه منطق دانشنامه علایی مینویسد (ابنسینا منطق دانشنامۀ علایی، ص۱۰):
«و این علمهای پیشینگان را خاصیت آن است که آموزندۀ وی به اول کار نداند که فایده چیست اندر آنچه همیآموزد بس به آخر به یکبار بداند و به فایدۀ آن اندر رسد و به غرض وی. پس باید که خوانندۀ این کتاب را دلتنگ نشود به شنیدن چیزهایی که زود فایده را ننماید». |
در این کتاب سعی شده است تا آنچه ابنسینا بهعنوان مشکل نوآموزان منطق معرفی میکند، برطرف شود و در هر بحث کاربرد آن نیز بهسرعت مشخص گردد.
از دانشآموزان بخواهید در طول سال تحصیلی نمونههایی از مغالطات مطرحشده در کتاب را در اطراف خود بیابند و در کلاس مطرح کنند؛ بدین ترتیب با جمعآوری و تجزیهوتحلیل اطلاعات، فرایند زمینه محور آموزش تکمیل میشود. همچنین این کار آنها را تشویق میکند تا کلاس را به محیط زندگی خود ببرند و با مطالب درس زندگی کنند.
4) توجه به مثالهای ملموس
دبیران با تجربه معمولاً درس را با چند منال شروع میکنند و درنهایت تعریف اصطلاحات را بیان میکنند. در کتاب منطق نیز از این شیوه استفادهشده است. همانطور که در مصاحبۀ دکتر خوانساری در ابتدای کتاب نیز بدان اشاره شد، یکی از نقایص کتابهای منطق استفاده از مثالهای تکراری و غیرکاربردی است برای رفع این نقیصه تلاش شده است از مثالهایی استفاده شود که برای دانشآموزان ملموس و کاربردی باشند و باعث شوند تا نیاز به منطق را در زندگی احساس کنند. همچنین سعی شده است تا مطالب انتزاعی منطق، با مثالهای مختلف بهصورت عینی و ملموس ارائه شوند.
- توجه به مثلث ارتقای یادگیری
در طراحی کتاب به مثلث ارتقای یادگیری که متشکل از سه جزء زیر است توجه شده است: یک طراحی آموزشی کتاب، کتاب فرایند محور و حاوی مثالهای ملموس و تصاویر و حکایات و … است. |
دو) ارتباط با رسانههای بر شمار. مانند ارجاع به کتابها و مقالات دیگر و استفاده از مثالهای موجود در رسانهها و تولید فیلمهای آموزشی.
سه) ارائه آموختهها توسط دانشآموزان، بدین منظور بخشی از ارزشیابی مستمر دانشآموزان به یافتن کاربردهای مباحث منطق و مغالطات در جامعه و انعکاس آن در کلاس اختصاصیافته است.
6) ایجاد مهارت
منطق علمی است که بهجز فهمیدن و حفظ کردن مطالب، نیازمند تقویت مهارت در استفاده از آموختههاست. بدینجهت در کتاب سعی شده است با طرح مثالها و تمرینهای مناسب، به تقویت این جنبه از درس نیز توجه شود. تلاش دبیران محترم در کلاس نقش مهمی در تکمیل این هدف دارد.
7) استفاده از رویکرد کلنگری
در رویکرد کلنگری که بر اساس روانشناسی گشتالت قرار دارد، انسان ابتدا به کل یک مطلب و سپس به اجزای آن توجه میکند. بهمنظور استفاده از این رویکرد، در ابتدای هر بخش مطلبی با عنوان «در این بخش چه میخوانیم» آمده است که ذهن دانشآموز را برای فهم مطالب آماده میکند و چشماندازی از فصلهای مرتبط با یکدیگر ارائه میکند.
8) تقویت پژوهش محوری و استفاده از کلاس معکوس
دادن تحقیق دربارۀ مغالطات یا یافتن مثالهای آنها در زندگی روزمره به دانشآموزان، میتواند فرصتی جهت تقویت روحیۀ پژوهشی دانشآموزان و استفاده هر چند اندک از روش کلاس معکوس باشد. در روش کلاس معکوس دانشآموز در طول هفته در زمینهای تحقیق و مطالعه میکند و در کلاس درس با ارائه دستاوردهای خود به بررسی آنها زیر نظر دبیر میپردازد. بدین ترتیب کلاس، معکوس میشود و آموزش در منزل و تمرین و بررسی در کلاس انجام میشود. این روش در برخی از درسهای کتاب منطق قابل اجراست.
9) ارائه مطالب متنوع جنبی
در رویکرد قدیمی به کتابهای درسی، کتاب تنها ارائهکنندۀ محتوای آموزشی یک درس بود و موارد جنبی و تکمیلی درس بر عهدۀ دبیران قرار داشت در کتاب جدید منطق، درمجموع ۳۵ صفحه به حکایت، طنز، تصویر، مطالب جنبی و کمکآموزشی، اطلاعات عمومی مرتبط با درس و … اختصاصیافته است؛ یعنی اموری که معمولاً یک دبیر با تجربه به طور طبیعی از آنها استفاده میکند؛ اما این بار این مواد در اختیار همۀ دبیران قرارگرفته است. از این موارد در امتحان سؤالی نمیآید و دیران میتوانند به سلیقۀ خود و سطح کلاس، از آنها استفاده کنند تا کلاس منطق از حالت خشک و کسالتبار، به کلاسی بر تحرک و شاداب تبدیل شود. تجربه نشان داده است که دانشآموزان به مطالب غیر امتحانی توجه میکنند و آنها را میخوانند.
در ابتدای هر بخش جملهای از یکی از بزرگان منطق و فلسفه ذکرشده است و تصویر منسوب به وی نیز آمده است تا علاوه بر ایجاد زیبایی بصری، از این فرصت برای معرفی بزرگان فلسفه و منطق به دانشآموزان استفاده شود.
10) توجه به ابعاد انگیزشی
با طرح مطالبی نظیر حکایت استاد مغالطه گر و شاگردش، پارادوکسهای منطقی و … تلاش شده است تا حس کنجکاوی دانشآموزان تحریکشده و روحیه کاوشگری در آنها تقویت شود.
11) توجه به ابعاد زیباییشناختی
بدین منظور سعی شده است به کمک عکس، نقاشی کاریکاتور، گرافیک و استفاده از رنگهای متنوع محیطی جذابتر در کتاب ایجاد شود. همچنین از دیاگرام و جدول و دستهبندی و نمایش تصویری برخی از مفاهیم، در آموزش مطالب استفادهشده است.
12) استفاده از آموزش بصری
از آنجا که دیدن از شنیدن مؤثرتر است از تصاویر بصری در آموزش استفادهشده است.
13) تدریس مغالطات در کنار قواعد منطقی
این کتاب کوشیده است تا منطق را بهصورت کاربردی آموزش دهد و نشان دهد که هر یک از مباحث منطقی برای جلوگیری از کدام خطای ذهنی بیان شدهاند. بدینجهت بحث مغالطات بهصورت بحثی ضمیمهای در انتهای کتاب مطرح نشده است؛ بلکه در هر مبحث به مغالطة مرتبط با آن نیز توجه شده است. بدین منظور حدود بیست مغالطه در کتاب مطرحشده است. هدف جنبی کتاب بالابردن دقت و توجه دانشآموزان نسبت به مغالطات و حساس کردن آنها در بررسی خطاهای اندیشه است.
14) همراه بودن درسها با تمرین
پس از هر قسمت از درس، تمرینی جهت تثبیت مطالب در ذهن دانشآموزان طراحیشده که لازم است در کلاس بررسی و حل شوند تا دانشآموزان متوجه شوند که آن قسمت از درس؛ به چه هدفی تمرین شده است و مطلب اصلی آن چیست. همچنین بین سه تا پنج تمرین تکمیلی در انتهای هر درس قرار دارد که بهتر است دانشآموزان آنها را در منزل حل کنند و در جلسۀ بعد به کلاس بیاورند، در کتابهای قبلی منطق نیز تمرین وجود داشت؛ اما این بار سعی شده است سؤالات، حافظه محور نباشند و به فهم بهتر درس کمک کنند. بدین منظور هر مبحث با یک تمرین پایانیافته است تا علاوه بر تثبیت مطلب در ذهن دانشآموزان، برای آنها مشخص باشند که از هر مبحث چه نوع سؤالی طرح خواهد شد و انتظار ما از آنها در چه حدی است.
کتاب کوشیده است تا روحیۀ حل مسئله را در دانشآموزان تقویت کند. بدینجهت تمرینهای تکمیلی برای هر درس در نظر گرفتهشده است و تمرینهای اختیاری برای دانشآموزان علاقهمند در کتاب راهنمای دبیران معرفیشدهاند. در تمرینها به کتابهای دیگر درسی ارجاع دادهشده و میان کتاب منطق و سایر کتابها ارتباط برقرارشده است. در برخی از تمرینها از دانشآموز خواستهشده است تا مصادیقی از بحث را در زندگی روزمره خود بیاید.
طرح برخی از سؤالات در کتاب جهت درگیر کردن ذهن دانشآموزان با مطلب درسی و ایجاد تمرکز در آنهاست. همچنین برخی از سؤالات بهصورت «واگرا» طراحیشدهاند. بدین معنا که در آنها فکر و بحث دانشآموزان اهمیت دارد، نه پاسخ نهایی آنها، اما برخی از سؤالات نیز «همگرا» هستند، یعنی در آنها ذکر پاسخی خاص توسط دانشآموزان نیز اهمیت دارد.
۱۵) ارتباط مباحث با سایر کتابهای درسی
درمجموع در چهارده مورد به مطالب سایر کتابهای درسی در پایههای هشتم، نهم، دهم و یازدهم ارجاع دادهشده است. همچنین مطالب کتاب در درس فلسفۀ پایۀ یازدهم و دوازدهم و درس ریاضی پایۀ یازدهم مورداستفاده قرار میگیرد. این کار علاوه بر تثبیت بهتر مطالب در ذهن دانشآموزان، وسعت حیطۀ کاربرد منطق را به ایشان نشان میدهد فهرست مطالب ارجاع دادهشده در بخش ضمایم این کتاب راهنما ذکرشده است.
۱۶) استفاده از مطالب و روشهای جدید در آموزش منطق
علوم مختلف همواره در حال پیشرفتاند. در طول سالیان مختلف، علم منطق نیز در هر دوشاخۀ منطق قدیم و منطق جدید رشد کرده است. در این کتاب از برخی از شیوهها و روشهای نو در آموزش منطق استفادهشده است که نباید آنها را با منطق جدید و خارج شدن از چهارچوب منطق قدیم اشتباه گرفت. در کتاب معلم، این شیوهها که ممکن است برای برخی از دبیران تازگی داشته باشند، آموزش دادهشده و در کلاسهای ضمن خدمت به آنها توجه ویژهای میشود. این موارد عبارتاند از:
- در بررسی اعتبار استدلالها از شیوۀ دامنۀ مصادیق (روش انبساط یا تعمیمیافتگی) استفادهشده است. این شیوه تنها چهار شرط عمومی را برای هر یک از چهار شکل قیاس در نظر میگیرد و نیازمند در نظر گرفتن استثنا در شکل سوم و چهارم نیست. این روش نسبت به روش قبلی جدیدتر است؛ اما سالهاست که در بسیاری از کتابهای منطق به زبان فارسی مطرحشده است.
- کتاب سعی کرده است به بخش مغفول ماندۀ منطق، یعنی منطق استقرایی که مبنای علوم تجربی جدید است، بیشتر از قبل توجه کند. امروزه مراد از اصطلاح استقرا در وهلۀ نخست همان استقرای ناقص است. در کتابهای منطق قدیم نیز همواره استقرای نام نوعی قیاس به شمار آمده است. بدینجهت کتاب جدید منطق نیز تنها بر استقرای ناقص تأکید کرده است و استقرای نام برای مطالعۀ آزاد در نظر گرفتهشده است.
- استنتاج بهترین تبیین که نوعی استقرا به شمار میآید و کاربرد زیادی در علوم مختلف دارد، معرفیشده است.
- افزودن بحث تفکر نقادانه (سنجشگری در تفکر)، این بحث بهصورت بسیار مختصر در کتاب مطرحشده است؛ چرا که اصولاً تمامی کتاب منطق، آموزش تفکر نقادانه است. امروزه کتابهای بسیاری با عنوان تفکر نقادانه منتشر میشوند که اکثراً به انواع جدید مغالطات در منطق قدیم توجه دارند.
- شیوه دشوار تعریف به ذاتیات و روش قدما در بررسی اعتبار چهار شکل قیاس تعدیلشده است.
- اصطلاحات غیر لازمی همچون «معرّف» و مطالبی که از پیش دانستههای دانشآموزان هستند؛ مانند اهمیت تفکر، چیستی علم و … از کتاب حذف شدهاند. همچنین طرح برخی از مباحث بهصورت عملی انجام شده است. بهعنوان مثال بهجای دفاع از منطق و رد سخنان مخالفان منطق، بهصورت عملی اهمیت و کارایی منطق در مقابله با خطای اندیشه نشان دادهشده است.
۱۷) پرهیز از به کار بردن اصطلاحات و تعریفهای غیرضروری
یک معلم ریاضی را در نظر بگیرید که در امتحان خود بهجای طرح مسئلهای در مورد انتگرال، تعریف انتگرال را برسیده است! گرچه برای فهم اصطلاحات نیازمند دانستن تعریف آنها هستیم؛ اما در علوم کاربردی، استفاده از مفاهیم بیشتر از حفظ کردن تعریفهای آنها اهمیت دارند. از آنجا که منطق علمی آلی است و کتاب جدید نیز با رویکرد کاربرد منطق در زندگی نوشتهشده؛ لذا سعی شده است تا مثلاً بر تشخیص قضیه و قیاس معتبر تأکید شود؛ نه بر حفظ کردن تعریف آنها. این مطلب بدین معنا نیست که بدون ذکر توضیحات لازم از دانشآموزان توقع داشته باشیم که مسائل منطقی را حل کنند.
ذهن دانشآموزان در هر جلسه ظرفیت آموختن مفاهیم محدودی را دارد. اکنون فرض کنید مدتی از وقت کلاس را صرف آموزش اصطلاحات معرف و معرف کنیم. آیا در این مدت دانشآموز مطلب جدیدی آموخته است؟! اما اگر بهجای این دو اصطلاح از «تعریف» و «مفهومی که میخواهیم آن را تعریف کنیم» استفاده کنیم، گرچه چند کلمه بیشتر صحبت کردهایم؛ اما دانشآموز میفهمد که هنوز مطلب جدیدی نیاموخته است و آماده میشود تا مطلب اصلی را فرابگیرد.
اشکال دیگر استفاده از اصطلاحات غیرضروری، فرصتی است که طراحان کنکور برای طرح سؤالات حافظه محور به دست میآورند. حذف این مطالب، طراحان کنکور را به سمت طراحی سؤالات مفهومی سوق میدهد.
گاهی اصطلاحات به دلیل ماهیت حفظ کردنی آنها مانعی برای فهمیدن میشوند! بهعنوان مثال بسیاری از افراد ممکن است نتوانند، بدون استفاده از اصطلاحات جنس و فصل، دربارۀ تعریف سخن بگویند؛ در حالی که اگر بدانیم که «جنس» در یونانی به معنای مفهوم عام و مشترک است. میتوانیم بدون استفاده از این اصطلاحات، مبحث تعریف را تدریس کنیم.
در مواردی نیازمند تعریف حقیقی مفاهیم نیستیم و تنها تعریف به مثال (تعریف از طریق ذکر مصادیق) برای فرد کافی است. بهعنوان نمونه در زندگی خود دقت کنید و ببینید آیا پدر و مادر ما تعریف منطقی ظرف و یخچال و میز و… را به ما یاد دادهاند یا با ذکر مثال آنها را برای ما تعریف کردهاند؟ به همین دلیل گاهی یک توضیح کارآمد با یک مثال با ذکر ملاک، جانشینهای مناسبی برای تعریف حقیقی هستند.
چنانکه میدانیم تعریف با ملاک تفاوت دارد. بهعنوان مثال تعریف اسید یک چیز است و ملاک تشخيص آن در آزمایشگاه (مثلاً به کمک کاغذ تورنسل) چیز دیگری است. در کتاب جدید منطق بیشتر از آنکه بر تعریف مفاهیم تأکید شده باشد بر ملاک تشخیص آنها تأکید شده است. گرچه در موارد لازم، تعریف آنها نیز بیانشده است.
18) تدوین منطق برای همه رشتهها (منطق برای زندگی)
کسانی که با کتاب منطق مظفر آشنا هستند، در مییابند که این کتاب با رویکرد استفاده از منطق در علم اصول فقه نوشتهشده است. در حالی که منطق تنها برای استفاده در فلسفه با اصول فقه نیست. درگذشته بهجز فلاسفه و فقهاء اطبا و ریاضیدانان و … نیز منطق میخواندند.
جالینوس مینویسد (جالینوس، رسالة فى ان الطبيب الفاضل يجب أن يكون فيلسوفا، ص ۴):
«طبیب باید منطق بیاموزد تا بداند که شمار بیماریها چند است و نیز راه درمان هر یک را دریابد». |
در کتاب جدید منطق دبیرستان سعی شده است به دانشآموزان نشان داده شود که در هر رشتۀ دانشگاهیای که در آینده تحصیل میکنید، نیازمند دانستن منطق هستید. پیشازاین بسیاری از دانشآموزانی که قصد ادامۀ تحصیل در رشتۀ فلسفه را نداشتند، انگیزهای نیز برای خواندن منطق نداشتند. شعار اصلی این کتاب «منطق برای همۀ رشتهها» و «منطق برای زندگی» است. بدین منظور برخی از مباحث مانند مبحث تعریف، بهصورت عام بیان شده است تا هم شامل تعریف مفاهیم در علوم حقیقی و هم علوم اعتباری باشد. برخی از مباحث مانند استقرا که در فلسفه کمتر از آن استفاده میشود، اما در سایر علوم، کاربرد زیادی دارد (مانند روانشناسی و علوم اجتماعی و تمامی علومی که به تحقیقات میدانی میپردازند)، نیز بیشتر موردتوجه قرارگرفتهاند و چنانکه پیشازاین اشاره شد، مثالهای کتاب نیز از همۀ رشتهها و اتفاقات زندگیمان انتخابشده است.
19) معرفی حیطههای تو برای مطالعات آیندۀ دانشآموزان
ارائه برخی از مباحث مانند تفکر انتقادی، پارادوکسهای منطقی و… برای آشنایی اولیۀ دانشآموزان است تا در آینده به مطالعه دربارۀ آنها ادامه دهند.
20) تنوع محیطهای یادگیری
با استفاده از فیلمهای کوتاه آموزشی (در دست تهیه)، قسمتهایی برای مطالعۀ آزاد (مطالعه دانشآموزان در اوقات فراغت)، تمرینهای در منزل، پیشنهادهای تحقیق و یافتن مصداق عملی مغالطات در زندگی، ذکر نمونهها و عکسهایی از مغالطات واقعی در کتاب راهنمای دبیران سعی شده است تا تنوعی در محیط یادگیری ایجاد شود.
۲۱) توجه به سند بنیادین آموزشوپرورش و برنامۀ درسی ملی
در طراحی آموزشی کتاب کوشش شده است تا کتاب منطق، بر اساس سند بنیادین آموزشوپرورش، به ایجاد بصیرت در دانشآموزان، ارائۀ علم نافع و کاربردی به ایشان و پرورش و ارتقا و تعمیق انواع و مراتب عقلانیت در ایشان کمک نماید و با توجه به تأکید بر تعقل در دین اسلام، بر این جنبه از ساحت انسانی توجه جدی نماید.
۲۲) توجه به برنامۀ درسی ملی و مبانی آن
در نگارش کتاب درسی منطق، به برنامۀ درسی ملی و میانی آن توجه شده است. در این زمینه در مبانی معرفتشناختی برنامۀ درسی به این نکته که علم محصول ابداع است توجه شده است و لذا درس بهصورت فرایند محور طراحیشده است. همچنین با استفاده از روشهای تو در آموزش منطق، به ویژگی پویایی علم در برنامۀ درسی توجه شده است. مراتب داشتن علم نیز با توجه به ذکر مطالبی جنبی در کتاب درسی و مطالبی مفید برای دبیران، در کتاب راهنمای دبیران مورد تأکید قرارگرفته است. توجه به مقام عمل در کنار مقام نظر نیز با کاربردی کردن منطق محقق شده است. همچنین در میانی ارزش شناختی به تفکر و تعقل و عمل بر مبنای ایمان و تفکر توجه شده است. در مبانی روانشناختی به فرایند هوشی و عقلانی، استنتاجهای انتزاعی و عقلانی، رشد ایمانی بر اساس تفکر و معرفت، توجه به انگیزشهای درونی و بیرونی در راستای آموزش و تحولی بودن تربیت توجه شده است.
۲۳) باقی ماندن در چهارچوب منطق سینوی
کتاب حاضر بر اساس منطق سینوی نگاشته شده است و نه بر اساس منطق جديد. لذا بايد توجه داشت که برخی از مباحث جدید در این کتاب، روشهای نو در آموزش منطق ارسطویی و سینوی هستند و نه استفاده از منطق جدید در تدوین کتاب درسی. دانشآموزان در فصل نخست از کتاب ریاضی و آمار (۲) در پایۀ یازدهم با منطق جدید آشنا خواهند شد.
اهداف آموزشی کتاب
الف) اهداف مستقيم
1) آشنایی با حیطههای علم منطق.
2) هوشیار کردن دانشآموزان نسبت به ساحتها و انواع خطاهای ذهنی (مغالطات).
3) آموزش موارد کاربردی منطق جهت پرهیز از خطای در اندیشه در طول زندگی.
4) آموزش حداقل لازم از مطالب منطقی که در تمامی رشتههای تحصیلی دانشگاهی موردنیاز خواهد بود.
ب) اهداف پشتیبان
1) زمینهسازی لازم جهت آموزش فلسفه در پایۀ یازدهم و دوازدهم.
2) زمینهسازی لازم جهت آموزش درس منطق جدید در کتاب ریاضی و آمار (۲) پایۀ یازدهم.
اهداف مهارتی کتاب
1) استفاده صحیح از قواعد درست اندیشیدن.
2) یادگیری مهارت تعریف کردن به نحو صحیح.
3) یادگیری مهارت استدلال کردن به نحو صحیح.
4) تشخیص و برخورد صحیح با مغالطات صوری و غیر صوری (مادی و روانی).
مفاهیم مطرح در کتاب
الف) مفاهیم اساسی
تصور، تعریف، تصدیق، قضیه، استدلال، مغالطات.
ب) خرده مفاهیم
احکام قضایا (عکس مستوی، تقابل) استدلال (دوری، مباشر، مقدمات، نتیجه)؛ استقرا (نام، ریاضی، قوی و ضعیف)؛ استنتاج بهترین تبیین؛ بدیهیترین قضیه؛ ایهام انعکاس برهان پارادوکس منطقي؛ تعريف (لغوى از طریق ذکر مصادیق، مفهومی)؛ تفکر نقادانه؛ تقابل (تضاد، تناقض تداخل، دخول تحت تضاد)؛ نسبتهای چهارگانه (تباین، تساوی، عموم و خصوص مطلق، عموم و خصوص من وجه)؛ صناعات خمس (تمثیل، جدل مغالطه، برهان جزئی و کلی؛ حد (حد وسط)؛ خطابه؛ دامنه مصادیق دلالت ذاتی و عرضی: رابطة قضیه؛ حد و رسم؛ زبان صوری و طبیعی؛ سور قضیه؛ اشکال قیاس؛ صورت؛ عالم (خارج، ذهن و زبان)؛
علم؛ قضیه (حملی: شخصیه، محصوره و شرطی: متصل و منفصل)؛ قضية شرطي منفصل (حقيقي، مانعة الجمع: غیرقابل جمع در صدق، مانعة الرفع: غیر قابل جمع در کذب)؛ قياس (استثنایی متصل و منفصل، اقترانی، مساوات)؛ قياس معتبر و نامعتبر (قياس منتج و عقیم)؛ کمیت قضیه (سور)؛ کیفیت قضیه (رابطه)؛ لفظ و معنا؛ ماده و صورت؛ مثال نقض؛ موضوع و محمول مفهوم و مصداق مغالطات{مغالطۀ ابهام انعکاس، ابهام در مرجع ضمیر، استثنای قابلچشمپوشی استدلال دوری (مصادره به مطلوب)، استدلال نامعتبر (عدم رعایت شرایط قیاس اقترانی)، اشتراک لفظ، بار ارزشی کلمات، بزرگنمایی، تعریف دوری تعریف غلط (عدم رعایت شرایط تعریف)، تعمیم شتابزده، تله گذاری، تمثیل ناروا، توسل به احساسات، توسل به معنای ظاهری، رفع مقدم، عدم تکرار حد وسط، کوچک نمایی، مسموم کردن چاه، نگارشی كلمات، وضع تالی}؛ ملاک تمایز؛ منطق جديد؛ كليات خمس (جنس، فصل، نوع، عرض خاص، عرض عام)، پیشفرض؛ لوازم منطقی؛ پیشداوری.
حوزههای یادگیری مرتبط با کتاب
الف) مستقيم
1) آشنایی با هدف منطق و علت نیاز به آن
2) آشنایی با واژههای منطقی که در پایههای یازدهم و دوازدهم در فلسفه به کار میروند.
3) آشنایی با کاربردهای وسیع منطق در سایر علوم.
4) کسب مهارت در بهکارگیری قواعد منطقی.
5) کسب مهارت در تعریف کردن و استدلال کردن.
6) کسب مهارت در برخورد با خطاهای ذهنی (مغالطات).
ب) پشتیبان
1) شناخت شیوههای نقد و بررسی منطقی افکار.
2) هوشیار شدن نسبت به خطاهای اندیشه.
3) ارتقاء سطح دانش عمومی جامعه با موردتوجه قرار دادن بیشترین اشتباهات فکری جامعه در قالب مثالها و تمرینها.
4) نشان دادن ارتباط مباحث منطقی با سایر کتابهای درسی همان پایه (مانند: ادبیات، ریاضی و … )
علوم مرتبط با منطق
توجه به حوزهها و علوم مرتبط با منطق میتواند در ایجاد انگیزه در دانشآموزان مؤثر باشد. در تصویر زیر ارتباط مستقیم و غیرمستقیم علم منطق با سایر علوم ترسیمشده است:
شیوههای پیشنهادی برای تدریس درس منطق
1) کتاب آموزش فرایند مدار و مسئله محور
به کمک روش فرایند مدار و از طریق طرح مسئله، میتوان ذهن دانشآموزان را درگیر نمود. همچنین با ایجاد چالش و ذکر نظرات موافق و مخالف در یک مبحث میتوان به افزایش مشارکت فعال دانشآموزان و قدرت تفکر آنها کمک کرد. در تدریس درس منطق لازم است تا از روش سخنرانی فاصله گرفته و از بررسی جمله به جملۀ کتاب پرهیز شود. در صورتی که دانشآموزان بتوانند به مرحلۀ مصداق یابی و یافتن مغالطات در زندگی و اطراف خود برسند، آموزش مطلوب کتاب منطق محقق شده است و مطالب در ذهن ایشان تثبیت میشود.
2) استفاده رفت و برگشتی از کتاب
درس منطق پیش از هر چیز به درس ریاضی شباهت دارد تا به درس ادبیات. بدینجهت تدریس آن به شیوۀ روخوانی صحیح نیست. بهتر است هر درس با سؤالات مطرحشده در ابتدای آن آغاز شود و فقط همین بخش از روی کتاب خوانده شود. سپس دبیر منطق به کمک تابلوی کلاس مطالب درسی را توضیح دهد. در ادامه با مراجعه به کتاب تمرینهای دادهشده در کلاس حل شود. دبیر میتواند پس از اتمام تدریس و حل تمرینهای هر قسمت، بخشهای مهم کتاب را از روی آن به دانشآموزان متذکر شود. مطمئناً استفاده از شیوۀ روخوانی کامل از کتاب، دبیران را با مشکل کمبود وقت مواجه خواهد کرد و البته این شیوه از شادابی و تحرک کلاس نیز خواهد کاست.
3) پرسش و پاسخ (روش سقراطی)
با طرح پرسش از کلاس، ذهن دانشآموزان را درگیر کنید و آنها را وادار به فکر کردن کنید. همچنین میتوانید با سوق دادن سؤالات خود به سمت مطلب اصلی درس، آنها را گامبهگام بهسوی آنچه میخواهید هدایت کنید.
4) بارش مغزی
در مواردی میتوان به کمک روش بارش مغزی و همراهی دانشآموزان، جوانب مختلف یک مطلب را روشن کرد.
5) کار گروهی و یادگیری مشارکتی
در برخی از مباحث درس میتوان با تشکیل گروههای مختلف، از طریق کار گروهی مطالب را به دانشآموزان آموزش داد. بهعنوان مثال تحقیق دربارۀ مغالطات میتواند بهصورت گروهی انجام شود.
6) روش ایفای نقش
در این روش یکی از دانشآموزان خود را بهجای شخص منطقی و دیگری خود را بهجای فرد مغالطه گر قرار میدهد و سپس با یکدیگر بحث میکنند. همچنین میتوان از این روش در بحث جدل و مناظره استفاده کرد.
7) تجزیهوتحلیل مفاهیم
با تجزیهوتحلیل برخی از مفاهیم میتوان مطالب آن را بهتر تفهیم کرد. بهعنوان مثال میتوان در آموزش ذاتی و عرضی (که در این کتاب برای مطالعۀ آزاد آمده است)، از این روش استفاده کرد.
8) استفاده از تخته و کتاب
درس منطق بدون نگارش مطالب آن بر روی تخته (و صرفاً با نشستن دبیر بر روی صندلی خود) قابل تفهیم نیست. لذا لازم است تا دبیران خلاصهای از مطالب را بر روی تخته درج نمایند و سپس به شرح آن بپردازند. کتاب در بیشتر درسها (خصوصاً در بخش استدلال) مطالب را دستهبندی و خلاصهنویسی کرده است که میتوان از آنها برای تفهیم مطالب استفاده کرد.
9) استفاده از وسایل کمکآموزشی
در برخی از مباحث میتوان از نمایش فیلمهای آموزشی، نشان دادن عکس، آوردن برخی از مثالها در کلاس (مانند بخشهایی از مجلات و روزنامهها) و … در امر آموزش یاری گرفت.
10) استفاده از کلاس معکوس
با طراحی و هدایت تحقیقهای دانشآموزان میتوان بخشی از آموزش را در بیرون کلاس و در منزل انجام داد و زمان کلاس را به بررسی و رفع اشکال اختصاص داد. بهعنوان مثال در مورد برخی از مغالطات، دانشآموزان میتوانند مطالعه و یافتن مصادیق آنها را در منزل انجام داده و نمونههای روزنامهها و مجلات را با خود به کلاس بیاورند. این کار علاوه بر صرفهجویی در زمان تدریس درس، عمق یادگیری را در دانشآموزان بیشتر کرده و کاربردی بودن مطالب را به ایشان نشان میدهد.
11) ارائه مطالب توسط دانشآموزان
از آنجا که یکی از اضلاع مثلث ارتقای یادگیری، مصداق یابی و ارائه مطالب توسط دانشآموزان است، میتوان با طراحی تحقیقهای دانشآموزی و اختصاص بخشی از نمره مستمر ایشان به یافتن مثالهایی از مغالطات و کاربردهای منطق در زندگی روزانه و آوردن آنها به کلاس، از این شیوه نیز در کنار روشهای دیگر آموزشی استفاده کرد.
12) فکر کردن با صدای بلند
هنگامیکه مسئلهای را در کلاس حل میکنید، با صدای بلند فکر کنید تا دانشآموزان بیاموزند که برای حل یک مسئله لازم است تا به چه نکاتی توجه کنند. همچنین متوجه شوند که هیچکس بهصورت ناگهانی همۀ جوابها را نمیداند و لازم است با سعی و خطا و فکر به نتیجه برسند.
حجم کتاب
کتاب به نحوی تدوینشده است که دانشآموزان را از کتابهای کمکآموزشی مؤسسات خصوصی بینیاز کند. بدین منظور در کنار مطالب اصلی کتاب که در ده درس و ۵۴ صفحه تنظیمشده است درمجموع ۲۱ صفحه تمرین کلاسی و تمرین تکمیلی جهت فهم بهتر دانشآموزان طراحیشده است. همچنین در پایان هر قسمت به کمک جدول و دیاگرام، مطالب دستهبندی و خلاصه شدهاند.
همانطور که گفته شد، بخشهایی از این کتاب نیز جهت مطالعۀ آزاد تدوینشده است. این بخشها که شامل «صفحات عناوین بخشها»، صفحات «آنچه در این بخش میخوانیم»، حکایتها، کادرهای ستارهدار و تصاویر اضافه شده به کتاب است، ۳۹ صفحۀ کتاب را شامل میشوند که میتوان به فراخور سطح کلاس و انگیزۀ دانشآموزان از آنها استفاده کرد.
روش ارزشیابی
همانطور که نگارش کتاب درسی براساس تفهیم مفاهیم و ذکر کاربردهای آنها و نه حفظ اصطلاحات است و از روش فرآیند محوری استفاده کرده است؛ سؤالات درس نیز باید بر این اساس طراحی شوند.
سؤال مستقیم از تعریف اصطلاحات سودمند نیست و دانشآموزان را به سمت یادگیری حافظه محور سوق میدهد؛ اما مطمئناً دانشآموزی که میتواند مصداق یابی کند، درس را فهمیده است. لذا لازم است آزمونها مشابه تمرینهای کتاب طراحی شوند و تنها مثالها تغییر کنند.
سؤالات درس منطق باید بر حل مسئله متمرکز باشند و نباید مستقیماً از تعریفهای ذکرشده در کلاس و بر اساس حافظه محوری طراحی شوند. در درسهای محاسباتی مانند ریاضیات، بهجای آنکه مثلاً بپرسند مضرب مشترک را تعریف کنید از شما میخواهند که مضرب مشترک اعداد زیر را مشخص کنید. روح حاکم بر منطق و خصوصاً بخش قضایا و استدلال، مشابه درس ریاضی است و لازم است سؤالات آن نیز مشابه اینگونه دروس باشد. لذا مثلاً پرسیدن تعریف قیاس اقترانی و استثنایی سؤالی غیرکاربردی و حافظه محور است و بهجای آن میتوان پرسید که از میان قیاسهای زیر قیاس اقترانی و استثنایی را مشخص کنید با اعتبار آنها را تعیین کنید.
- تفاوت ملاک و تعریف[1]
در صورتی که مدتی درس منطق را تدریس کرده باشید، متوجه میشوید که دانشآموزان با خواندن تعریف «مفهوم کلی» باز هم در مواردی نمیتوانند مفهوم کلی را تشخیص دهند. این مثال نشان میدهد که در موارد زیادی، تعریف راهگشا نیست و بهجای آن نیازمند «ملاک» هستیم. مثلاً ملاک تشخیص کلی آن است که بتواند محمول یک قضیه قرار گیرد (در سطح دبیرستان ملاک دیگری در درس سوم کتاب درسی ارائهشده است).
این مثال نشان میدهد که حفظ اصطلاحات و تعریفهای منطقی به تنهایی راهگشا نیستند و کمکی به حل مسائل منطقی نمیکنند. به همین دلیل تأکید کتاب بر حل مسئله است و نه حفظ تعریف. بدینجهت عدم ذكر تعریف تحلیلی برخی از اصطلاحات در کتاب نباید موجب نگرانی دبیران شود؛ چرا که کتاب کوشیده است تا آن اصطلاحات را به روش تعریف به مثال و با ذکر نمونههای مختلف، آموزش دهد.
[1] . در کتابهای منطقی «املاک» نیز نوعی تعریف رسمی به شمار آمده است.
دیدگاهتان را بنویسید